جعفر پاکزاد
اگر ایده یک کار جدید به ذهنتان خطور کند چقدر به آن اهمیت می و تا چه حد حاضرید برای این ایده جدید وقت و هزینه صرف کنید و رسیک انجام آنرا بپذیرید؟ خیلی ها برای عملی کردن آرزوهایشان دست به کاری نمیزنند اما آدمهایی هستند که کافی است یک ایده و پیشنهادکاری جرقه ای در ذهنشان بزند. این افراد آنقدر ریسک پذیر هستند که برای عملی کردن ایدههایشان حاضرند وقت و هزینه زیادی صرف کنند و وارد دنیایی جدیدی در کسب و کار شوند. در این گزارش به سراغ مرد جوانی رفتیم که حدود ۱۰ سال پیش فکر پرورش شتر به ذهنش خطور کرد و با اینکه یک سال از آغاز به کارش در آتش نشانی میگذشت اما راه اندازی یک مزرعه پرورش شتر مرغ را به آتش نشان بودن ترجیح داد. عبدالرضا تاجیک همان مرد جوانی است که سال ۸۳ وقتی تازه یک سال از آغاز به کارش به عنوان آتش نشان نگذشته بود تصمیم گرفت وارد دنیای پرورش شتر مرغ شود .حرفه ای که در آن زمان هیچ اطلاعات دقیقی از آن وجود نداشت و به نوبه خود کاری جدید به حساب می آمد .حالا عبدالرضا تاجیک در بین پرورش دهنده های شتر مرغ شهرت زیادی دارد و در منطقه شهریار تهران خیلی ها او را می شناسند .
هیجان را دوست دارم
سال ۸۳ بود که تاجیک در رشته برق و قدرت از دانشگاه فارغ التحصیل شد و به استخدام نیروی آتش نشانی در آمد.او در این خصوص میگوید :«آدم هیجان طلبی هستم. پس از اتمام تحصیلاتم با اینکه از کامپیوتر و برق خیلی خوب سر در می آوردم اما وقتی با خبر شدم آتشنشانی در حال جذب نیروست در آزمون ورودییاش شرکت کردم و پس از قبولی کارم را در آتش نشانی ایستگاه جاده مخصوص آغاز کردم و حتی چندین عملیات اطفاء حریق هم رفتم.»
اما عبدالرضا از آن دسته آدم هایی بود که آتش نشان بودن هم نتوانست او را راضی کند. او به دنبال شغل و حرفه دیگری بود؛ حرفه ای که تولیدی و دست رنج خودش را برداشت کند: « خانواده من در حرفه دامداری و کشاورزی مشغول هستند و شاید همین موضوع باعث شد که از دوران کودکی به این نوع کارها علاقه مند باشم.
نوجوان که بودم برای خودم ماهیهایی تزئینی می گرفتم و آن ها را پرورش می دادم یا به پدربزرگم که در شهریار یک گاوداری بزرگ داشت کمک می کردم و زمانی که بزرگتر شدم با اینکه سر کار بودم اما مدام به دنبال پیدا کردن یک کار تولیدی بودم. کاری که خودم از صفر آن را آغاز کنم.
به همین خاطر شروع کردم به تحقیق درباره شغل های مختلف آن هم شغل هایی که به قولی دست در آن کم بود. منبع جست و جوهایم اینترنت بود و در همین جست و جوهای اینترنتی با پرورش شترمرغ آشنا شدم. در آن زمان این حرفه مثل الان شناخته شده نبود و شاید در کل ایران چند مزرعه بیشتر پرورش شتر مرغ را انجام نمی دادند».
شروع کار از بالای پشت بام
سرانجام تاجیک کاری را پیدا کرد که با روحیه اش سازگار بود اما ورود به یک کار جدید برای او بدون دردسر نبود،آن هم حرفهای که تعداد کمی آنرا انجام میدادند و اطلاعات زیادی دربارهاش وجود نداشت:«اویل کار برایم سخت بود اما تصمیمم را گرفته بودم هر طوری که هست این کار را به سرانجام برسانم. یک سری اطلاعات اولیه را از این طریق به دست آوردم.
کمی هزینه ها را سبک و سنگین کردم و بعد به دنبال خرید جوجه شترمرغ رفتم.طبق اطلاعات اولیه ای که به دست آورده بودم پرورش شتر مرغ ریسک بالایی نداشت چرا که این حیوان قدرت سازگاری بالایی با محیط دارد و از طرفی شرایط نگهداریاش زیاد سخت و منحصر به فرد نیست. از طرفی می دانستم علاوه بر گوشت از چرم،پر و گوشت آن استفاده می شود و در کل حیوانی است که میءتواند سودهی خوبی داشته باشد.»
تاجیک در ابتدا مشکلات زیادی را پشت سر گذاشت و به هر ترفندی که بود آنها را حل میکرد:” اوایل کار نمیدانستم از کجا باید جوجههای شتر مرغ را بخرم .کلی در اینترنت جست و جو کردم تا اینکه بالاخره توانستم یک مزرعه پرورش شتر مرغ در شهریار پیدا کنم . حدود یک میلیون تومان پس انداز داشتم و با همان ۱۰ تا جوجه شتر مرغ خریدم. با اینکه زمین گاوداری پدربرزگم بود اما برای آغاز به کار جوجه ها را به بالای پش بام خانهام بردم .با خودم گفتم این چند جوجه را بزرگ می کنم و اگر دیدم در این کار موفق می شوم کارم را وسعت میدهم. خد را شکر این کار به نتیجه رسید.
من و پرورش شتر مرغ
تاجیک بعد از موفقیتی که به دست آورد تصمیم نهایی اش را برای این کار گرفت و به جمع پرورش دهندگان پیوست:«با همان مزرعه شترمرغی که از آن جوجه خریده بودم قرار داد بستم و حدودا ۳۰ جوجه شتر مرغ دیگر خریدم. زمینی که برای این کار در نظر گرفتم قسمتی از گاوداری پدربزرگم بود . کلی مقاله و گزارش های خارجی را از اینترنت استخراج کردم و آن ها را خواندم .این کار باعث شد اطلاعات کاملی در باره پرورش شتر مرغ به دست بیاورم .
بعد از این مرحله به سراغ مکانی رفتم که قرار بود پرورش شترمرغ را در آنجا راه بیاندازم.مکانی که حدودا چند هزار متر بود و باید کلی به آن می رسیدم .زمین آنجا را هموار کردم و هرچه زباله و سنگ ریزه در آنجا بود برداشتم. طبق اطلاعاتی که داشتم شتر مرغ حیوانی است که هر چه روی زمین ببیند می خورد به همین خاطر باید زمین مزرعه از هر سنگ ریزه و زباله پاک باشد. اگر در زمینی که قرار است این حیوان را در آن پرورش دهید چیزی شبیه چوب و یا سنگ وجود داشته باشد شتر مرغ آن را می خورد و احتمال دارد باعث خفگی و مرگش شود. بعد از آن فنس کشی کردم، سایبانی برای حیوان ها زدم و در آخراتاق دانه و اتاق آب خوری هم ساختم و مزرعه را با سرمایهای حدود ۱۰ میلیون تومان راه اندازی کردم.»
مزرعه پرورش شتر مرغ تاجیک آماده شد اما او می دانست راه پر فراز و نشیبی را در پیش رو دارد و نباید به زودی انتظار سوددهی داشته باشد:« آن زمان که این کار را آغاز کردم از آتش نشانی بیرون آمدم و برای اینکه بتوانم خرج و مخارج. زندگی ام را در بیاورم یک مغازه کوچک خدمات کامیپوتری در شهریار راه انداختم و تدریس در یک مدرسه غیر انتفاعی را هم شروع کردم.
تا چند سال اول زندگی ام به اینصورت بود که صبح تا ظهر مدرسه بودم و بعد از ظهرها به مغازهام می رفتم و بعد از آن تا ساعتهای پایانی شب در مزرعه به سر میبردم. دوران سختی بود اما چون به کاری که شروع کرده بودم علاقه داشتم هیچ وقت احساس خستگی نکردم.»
کلاس آموزشی در بسیج
تاجیک از سازمان فنی و حرفه ای هم مدرک پرورش شتر مرغ را گرفته و حالا به عنوان یک پرورش دهنده موفق کارش را ادامه می دهد.گرفتن مدرک پرورش شتر مرغ هم داستان جالبی دارد که خواندش خالی از لطف نیست: «تقریبا ۴ یا ۵ سال از شروع کارم گذشته بود که به دلیل وجود چند مزرعه پرورش شترمرغ بسیج محلهمان با همکاری سازمان فنی وحرفه ای تصمیم گرفت در این رابطه کلاس آموزشی برگزار کند.
نکته دیگر این بود که برای برگزاری کلاسها و همچنین دورههای عملی به یک مزرعه پرورش شتر مرغ هم احتیاج داشتند به همین خاطر وقتی در جریان کلاس ها قرار گرفتم پیشنهاد داددم از مرزعه من به عنوان کلاس های عملی استفاده کنند .در این کلاس ها چندین استاد از استان های مختلف کشور حضور داشتند و اطلاعات خوبی در این زمینه به ما دادند که در موفقیتم در کار خیلی تاثیر گذار بود.”
بازاریابی هم کردم
کار عبدالرضا آغاز شد اما او فقط به پرورش وفروش شتر مرغ ها اکتفا نکرد و برای پیشرفت کارش دست از هیچ تلاشی دریغ نکرد:«طبق اطلاعاتی که به دست آورده بودم می دانستم از همه اجزای این پرنده مثل پر و گوشت و چرم می توان استفاده کرد به همین دلیل از همان آغاز کار شروع کردم به بازاریابی و پیدا کردن مشتری.
در آن زمان کمتر خانواده ای پیدا می شد که بخواهد از گوشت شتر مرغ به جای گوشت گوسفند و گاو استفاده کند به همین خاطر ابتدا از خانواده و اقوام خودمان شروع کردم به صحبت درباره مزایای گوشت شترمرغ و آنها را ترغیب به استفاده از آن کردم.
در قدم بعدی به سراغ سوپر گوشتی های محله رفتم و گوشت های شتر مرغ را به آنها فروختم .کار دیگری هم که کردم این بود که با کارخانه های چرم ساز ارتباط گرفتم و از فواید چرم این حیوان گفتم. پر این حیوان هم به نوبه خود قابل استفاده بود مثلا در آن زمان کسی نمی دانست که پرهای زیر شکم این حیوان به اندازه پر قو نرم است می توان آن را در بالشت و تشک استفاده کرد و من از این طریق پر حیواناتم را هم فروختم.»
به نقل از مجله سرنخ ( همشهری )