پولدار شو (pooldarsho.ir):
لطفاً خودتان را معرفی نموده و درباره سوابق تحصیلی خود توضیحاتی بفرمائید.
من سعید فرقانی هستم. ۵۳ سال از خدا عمر گرفتهام و در رشته کشاورزی از دانشگاه ترکیه فارغالتحصیل شدم. بعد از اتمام تحصیلات و گرفتن مدرک پی کار پدرم رفتم و در نهایت با سمت مدیریت در تولید و بازرگانی مشغول به کار شدم.
در سال ۷۰-۶۹ هم به عنوان مدیر نمونه انتخاب شدم. در ابتدا کارم تولید کفش بود که به ایتالیا صادر میکردم. بعد از مدتی که گذشت، در اواخر سال ۷۶ بود که ایران در بحران خشکسالی به سر میبرد. همان موقع تصویری از احشام در تلویزیون مشاهده کردم که در بیابانها افتاده و مرده بودند و دیدم که این منابع و ثروت ملی در حال از بین رفتن است، بنابراین به این فکر افتادم که ما میتوانیم کشت علوفه در آب را بنیانگذاری کرده و از مرگ و میر حیوانات جلوگیری کنیم. همین فکر باعث شد که من به حرفه تحصیلی خود برگردم و شروع به طراحی دستگاهی کردم که روزانه یک تن گردش تولید علوفه دارد و به هر حال هر نوع تولیدی را میشود از این دستگاه گرفت که میتواند شامل جو، یونجه، شبدر و … باشد.
دوران نوجوانی را چطور گذراندید؟ آیا در آن زمان گمان میکردید که بتوانید در زمینه کشاورزی مؤثر باشید و یا چنین دستگاهی را راهاندازی کنید و بطور کلی ایده طراحی این دستگاه از چه زمانی به ذهنتان خطور کرد؟
من شخصاً اعتقاد دارم که نیاز باعث رشد و ابتکار فکری میشود. شاید اگر احشام را در تلویزیون نمیدیدم هیچ وقت به فکر این مسأله نمیافتادم. اما از آنجائیکه کار نو را دوست داشتم چون همانطور که گفتم کار پدرم تولید کفش بود و وقتی که یک نمونه جدید کفش تولید میشد آن را روی میز میگذاشتم و ساعتها به آن نگاه میکردم و عشق میورزیدم زیرا قالب و نمونه آن را ساخته بودم و باعث بالا رفتن اعتماد به نفس در من میشد. بعد از داستان تلویزیون که این طرح انجام شد، باز باور نداشتم که این کار به این خوبی انجام شود و اینچنین مورد توجه مردم و مسئولین قرار بگیرد.
فراموش نمیکنم روزی را که پیرمردی از اصفهان با دو جعبه شیرینی به دفتر آمد و میگفت که باور ندارد که امروز بذر را بریزد و ۲۴ ساعت بعد به چنین برداشتی دست پیدا کند. وی به من گفت که ۷۰سال است که کاشت و برداشت میکند اما تا به امروز چنین پدیدهای را به چشم خود ندیدهاست. وقتی پیرمرد را سر دستگاه بردم و آن را دید با زبان شیرین اصفهانی گفت که خوب بگو دیگه این عصای حضرت موسی زمانه است که به این شکل رشد میکند. این حرف برای من خیلی جذابیت داشت که همه و همه این بندههای خدا فرقی با ما نمیکنند زیرا آنها هم میتوانند ابتکار و خلاقیت داشته باشند و میتوانند در کارهای الکترونیکی کشاورزی و غیره از خودشان ابتکاراتی به خرج بدهند.
آقای مهندس در دو زمینه جدا از هم یعنی کفش و کشاورزی کار کردهاید. آیا این دو با هم ارتباطی دارند؟ و اینکه نام و کار دقیق شرکت شما چیست؟
من هفت تا شرکت دارم که در چند زمینه مختلف نظیر تولید کفش، دامپروری، لاستیکسازی، امور کشاورزی و غیره فعال هستند. در زمینه صادرات و واردات هم تا به حال یک بار مقام اول را به دست آوردهام.
لازم به ذکر است که صنعت کفش به نوعی با دامپروری و کشاورزی ارتباط دارد و اگر ما به این صنعت اهمیت بدهیم مطمئناً در صنعت کفش هم موفق خواهیم بود. بهترین چرمها را میتوانیم از احشام بگیریم. متأسفانه در کشورمان بخاطر اینکه پوست احشام بر اثر کوچ کردن زخمی میشود، چرمهایی که بعد از فرآوری بوجود میآیند، چندان مرغوب نیستند اما اگر احشام در محیط بسته باشند و تغذیه آنها خوب باشد مطمئناً بهترین چرم را از احشام میتوانیم به دست آوریم.
آیا شما این دستگاه را اختراع کردید؟ ممکن است کمی بیشتر درباره این دستگاه توضیح بدهید.
بله، مخترع این دستگاه من بودم. دستگاهی که طراحی شده ۳ متر عرض، ۳ متر ارتفاع و ۱۱ متر طول دارد که روزانه میتوان ۵۰۰ کیلو علوفه از آن برداشت کرد. در داخل دستگاه، دما، رطوبت و روشنایی، PHآب و محلولهای غذایی هر ۴ ساعت یکبار به گیاه داده میشود و میتوان از ریشه و ساقه و برگ و به اصطلاح سبوس تولید شده، استفاده کرد. شما میدانید که در کشت خاکی ما فقط از برگ و ساقه استفاده میکنیم و نه از سبوس و ریشه اما در این دستگاه چنین امکانی وجود دارد.
از جمله خصوصیات دیگر دستگاه این است که آبی که گیاه را آبیاری میکند بطور مداوم در داخل آن جریان داشته و گیاه مرتباً با آن آبیاری میشود و هیچ آبی به هدر نمیرود.
آیا بذری که میکارید یک روزه تبدیل به علوفه میشود؟ به عبارت دیگر چه مدت زمانی طول میکشد تا بذرها تبدیل به علوفه شوند؟
ما در هفت طبقه بذر را جایگزین میکنیم. روز اول ۱۵۰ کیلو بذر در طبقه اول، روز دوم ۱۵۰ کیلو در طبقه دوم، روز سوم ۱۵۰ کیلو در طبقه سوم و بدین ترتیب تا هفت روز طبقات را پر میکنیم. روز هشتم علوفه طبقه اول را برداشت میکنیم و اینکار بصورت چرخشی انجام میشود. تقریباً یک هفته طول میکشد که یک روز هم برای خیس کردن بذرها گذاشتهایم و در سال از یک دستگاه حدود ۳۵۷ تن علوفه برداشت میکنیم که با ۳۰ هکتار زمین خوب زراعی برای کاشت و برداشت برابری میکند. این علوفه برای دامداریها در سراسر ایران پخش میشود و حتی در شمال کشور هم، که این همه مراتع دارد بخاطر اینکه منابع طبیعی بیشتر از بین نرود، این دستگاه بیشتر استفاده میشود. ما با استفاده از این دستگاه میتوانیم حتی بر روی قیمت گوشت موجود در بازار تأثیر بگذاریم و آن را پایین بیاوریم. از جمله پیشنهاداتی که من دادم این بود که در ۸ استان کشور مجوزی را صادر کنیم و ۵۰% تولید را صادر کنیم.
به نظر میرسید شما کارخانه ثابتی دارید که آنجا دستگاههای طراحی شده مستقلی هستند و علوفه در آنجا مورد کشت قرار میگیرد اما گویا این دستگاه به مکانهای مختلف ارسال میشود. آیا همینطور است؟
دستگاهها برای دامداریها طراحی شده و امروز درخواست صادرات هم داریم. متأسفانه وزارت صنایع و معادن تا به حال چندان تمایلی نداشته که این قضیه در کشور جا بیفتد. اما اگر ما در هر استانی کارگاهی برای تولید این دستگاه راهاندازی کنیم بسیاری از مسائل و مشکلات کشاورزی و دامپروری در استانها با وجود این دستگاه حل خواهد شد.
ما یک مجوز را در اراک گرفتهایم که ۵۲ هکتار است و بر اساس آن هر ماه ۱۵۰-۱۰۰ دستگاه تولید خواهیم کرد. در ضمن تغییراتی در دستگاه داده شده، بطور مثال دستگاه سبکتر شده، تولید بیشتر شده و در ضمن کشت مخلوط را هم به آن اضافه کردهایم؛ یعنی ذرت و جو و شبدر با هم کشت میشوند که هیچ نوع عارضه و یا ناراحتی برای احشام وجود نداشته باشد.
چه کسانی شما را برای طراحی و ساخت این دستگاه تشویق کردند؟ آیا دولت هم از شما حمایت کرد؟
بیشتر خانوادهام بودند و بچههایی که در این شرکت با من همکاری داشتند و مدیریت یکی از این شرکتها که خانم هم بودند، بسیار زیاد با من همکاری کردند. از آنجائیکه به خدا اعتقاد دارم با وجود کلیه مشکلات مالی خوشحال هستم که امروز به اینجا رسیدهام و از اساتید دانشگاه، پژوهشگران و کلیه افرادی که با من در تماس هستند و برای کار من ارزش قائل هستند نیز تشکر و قدردانی میکنم.
آیا این دستگاهها را مستقیماً به خود کشاورزان میفروشید و یا اینکه این ارتباط از طریق ارگان و سازمانهای خاصی صورت میگیرد؟
خیر، دستگاه را برای خود دامداران میفرستم یعنی کشاورزان درخواست کننده این دستگاهها نیستند. برخی از افرادی که از این دستگاه استفاده میکنند با چند دامداری قرارداد بسته و با کمک این دستگاه علوفه مورد نیاز آنها را تهیه میکنند. در حال حاضر علوفه کیلویی ۲۳۰ تومان است اما با این دستگاه کیلویی ۴۰ تومان تهیه میشود که این ما به التفاوت بسیار زیاد است. البته با وزارت جهاد کشاورزی هم ارتباط داریم که از آنجا تماس گرفتند و درخواست بازدید داشتند.
در گفتگو با هر یک از کارآفرینان، اکثر آنها اینطور اذعان میکنند که حمایت خاصی از آنها به عمل نیامده و به هر جایی که رسیدهاند حاصل تلاش خودشان بوده است. در مورد شما چطور؟
من برای این کار حمایت خاصی نشدم و وامی هم به من داده نشد. مگر اینکه خودمان برای خودمان ایجاد کار و پولسازی کنیم.
چند روز پیش پروفسوری از آمریکا آمده بود و ایشان اعتقاد داشتند که من چرا در این مدت نشستهام در حالی که میتوانستم مولتی ویتامین که با قیمت بسیار زیاد از کشورهای دیگر وارد میشود را بسازم یا اینکه چرا دستگاهی شبیه به این برای تهیه غذای کودک تعبیه نکردم که متأسفانه مسئولین کمی نسبت به این امر بیتوجهی میکنند.
چه وقت برای نخستین بار شما را کارآفرین صدا زدند و در آن موقع چه احساسی داشتید؟
در تاریخ ۱۶/۶/۸۰ ، هنگامیکه طراحی و اختراع این دستگاه از طریق روزنامه منتشر شد، چند تن از شهروندان زنگ زدند و شاید بشود گفت در آن هفته تعداد بسیار زیادی تلفن داشتیم و همه بدون استثناء تبریک میگفتند. چند نفر از آنها کشاورزان و زحمتکشان جامعه بودند که خیر این کار پسندیده را به خدا واگذار میکردند و سازمانها و ارگانهای مختلف هم تماس میگرفتند. به هر حال همه این تقدیر و تشکرها خستگی را از تن بدر میکرد.
تعریف شما از کارآفرین چیست و آیا کارآفرین بودن شرایط سنی خاصی را میطلبد؟
در مورد سؤال دوم باید بگویم که خیر. من اعتقاد دارم که بنبستهای فکری که برای بچههایمان ایجاد میکنیم باعث عقبماندگی آنها میشود. تمام فرزندان ایران همگی کارآفرین هستند. بطور مثال در بیشتر کشورهای جهان بهترین مهندسین و دکترها از میان جوانان و نیروهای ایرانی هستند. من شخصی را میشناسم که بسیار مسن است اما اگر هنوز احتیاج باشد حاضر است به کار و کارآفرینی بپردازد.
توصیه شما به جوانان چیست؟
از آنجائیکه خودم فرزند جوان دارم احساسم اینطور است که باید بیشتر به جوانها میدان داد. تا آچار را به دست آنها ندهیم و راهنمایشان نباشیم، موفق نخواهند شد. والدین باید حتماً راهنمای فرزندانشان باشند تا آنها را برای خودسازی و حرفهای که به آنها علاقمند هستند، آماده کنند و به آنچه جوانان دوست دارند اهمیت بدهند و مطمئناً این توجهات به رشتههایی ختم میشوند که بیشتر کارآفرینانه هستند.
در پایان از مسئولین تقاضا دارم که بیش از پیش به فکر جوانان باشند. متأسفانه جوانان ما در حال نابودی هستند، لذا زمینهسازی برای فعالیت آنها از جمله بهترین موارد است.
به نقل از نشریه رویش
2 دیدگاه
مسعود
سلام ممنون از سایت باحالتون که درست کردید فقط اگه تصویر لابلای متن بگذارید خیلی درک مطلب از طرف مخاطب بالاتر میشه
باتشکر
omid
با عرض سلام
از کجا میتونم ادرس اقای فرقانى را داشته باشم.
با تشکر امید از قطر
hlqatar@yahoo.com