گیمیفیکیشن یا بازی انگاری واژه ی جدیدی است که در فضای امروز بسیار شنیده میشود. متاسفانه بعد از اینکه هرکلمه ای بسیار متداول میشود افراد زیادی ادعا میکنند که در این زمینه متخصص هستند. این افراد با کپی کردن ظاهر بسیاری از پوسته ها سعی در بازآفرینی نمونههای موفق دارند، اما حلقه ی گمشده در این میان این است که واقعیت گیمیفکیشن چیزی ورای این پوستههاست.
اتفاقی که در عمل افتاده این است که بسیاری از خود پرسیده اند چه فعالیتی هست که افراد در آن بسیار درگیر میشوند و پاسخ بازی بوده است، سوال بعدی این بوده که در بازی چه المان هایی وجود دارد که کاربر جذب آن میشود و پاسخ سکه نشان و جدول برندگان بوده است و به همین دلیل افراد بجای گیمیفیکیشن به پوینتیفیکیشن روی آورده اند و با این خیال که با اضافه کردن سکه مرحله نشان و جدول برندگان میتوان انگیزه ی کاربر را چند برابر کرد، در نهایت ادعا میشود که ما گیمیفیکیشن کار کرده ایم.
اما گیمیفیکیشن چیزی ورای این حرفهاست شرکت تحقیقات گارتنر پیشبینی کرد که تا سال ۲۰۱۵ سرویسهای گیمیفیکیشن به اندازهی فیسبوک، ایبی، آمازون و غیره مهم خواهد بود و بیش از ۷۰ درصد از سازمانهای جهانی روش های بازاریابی خود را با هدف تعامل بیشتر با مشتریان تغییر خواهند داد و یکی از این روشها گیمیفیکیشن است و هر سازمانی حداقل یک اپلیکیشن گیمیفیکیشن خواهند داشت.
واژهی گیمیفیکیشن در سال ۲۰۰۳ توسط نیک پلینگ ابداع شد اما محبوبیت خود را در سال ۲۰۱۰ یافت. یک مثال قدیمی از گیمیفیکیشن برنامهی پرواز مکرر بودند(ffp) که از آنها به عنوان برنامههای وفاداری استفاده میکردند. این برنامههای وفاداری به شکل مایلهای پرواز مکرر بودند و به مشتریان در قبال مسافتی که با این خطوط هوایی پرواز میکردند امتیازهایی میدادند که مشتری میتوانست در پروازهای بعدی آنها را به بلیط تبدیل کند.
تکنیکهای گیمیفیکیشن در تلاش برای نفوذ به تمایلات طبیعی مردم مانند مسابقه، موفقیت، نوع دوستی، همکاری اجتماعی و بسیاری دیگر است. کسبوکارهای مختلف میتوانند از گمیفیکیشن با تغییر رفتار کاربران به نفع خود استفاده کنند. یک روش رایج گیمیفیکیشن پاداش دادن به کاربرانی است که کار مورد نظر ما را انجام میدهند. پاداشها میتوانند مدال یا امتیازهایی براساس تخصص و دستاوردهای کاربران باشند.
منبع: