پولدار شو (pooldarsho.ir):
به فاطمه طریقت منفرد که نامش با رستوران هانی مطهری بر سر زبانها افتاده میگویم: شما را در رستوران جدید «هانی پارسه» میبینم، مبارک باشد». تشکر میکند و جواب میدهد: «اینجا مال من نیست. من فقط مسئولیت آن را به عهده دارم».
فاطمه طریقت منفرد تا کلاس ششم ابتدایی بیشتر درس نخوانده است. او علیرغم مخالفت خانواده و به دور از چشم پدر در کلاس هفتم اسمنویسی میکند. اما ازدواج سد راه ادامه تحصیلش میشود. در سن ۱۵ سالگی با مردی ازدواج میکند که با ۱۷ سال اختلاف سن، تنها ۵ دقیقه برای آشنایی با او وقت داشت. به سن ۲۷ سالگی که میرسد آماده میشود تا وارد فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی شود و حالا با فرا رسیدن اسفند ۸۷، ۳۰ سال است که بنیانگذار رستورانهای هانی است و مدیریت رستوران هانی مطهری و هانی پارسه را بر عهده دارد. شاید تنها بانوی رستوراندار نباشد، اما یقینا بانوی اول یکی از بهترین رستورانهای ایران است. فاطمه طریقت از سختیهای ابتدای کارش میگوید، از ناملایمات روزگار که سرد و گرمش را بسیار چشیده است. وی از همسرش جدا شده و میگوید علاقهای به صحبت در مورد زندگی و گذشتهاش ندارد. حاصل این ازدواج نافرجام ۴ پسر و ۱ دختر است.
او همه کارگرانش را که تعدادشان به ۱۳۰ نفر میرسد جزو خانوادهاش میداند و میگوید: «من سفرهای پهن کردهام به وسعت همه آدمهایی که اینجا کار میکنند تا هرکس به اندازه خودش بتواند از این سفره بهرهمند شود.» طریقت منفرد از هیچ هزینهای جهت نیل به موفقیت دریغ نمیکند؛ حتی اگر جراحی قلب باز یکی از کارگران ۳۷ سالهاش باشد. از تحصیلکردههای جامعه ناراضی است و میگوید: «فارغالتحصیلان دانشگاهی کمتر سراغ رستورانداری میروند. رستورانداری کار سنگینی است و آنها اینجا کمتر دوام میآورند. به علاوه اینکه در نظر آنها مدیر کسی است که پشت میز بنشیند و دستور بدهد».
اتحادیه اصناف را پشتیبان مشاغل میداند اما میگوید: «اتحادیه با تمام سعی و تلاشش کمتر موفق شده خواستههای ما را به گوش مسئولان برساند. همه جای دنیا حتی مجلس شورای اسلامی رستورانداری را یکی از سختترین مشاغل معرفی کردهاند. اما بیشترین مالیاتها را از ما میگیرند. اگر خوشنام باشیم هم که بدتر. من اگر بگویم این مالیات را از جیب میدهم دروغ گفتهام. ما این مالیات را مانند دیگر هزینهها از مردم میگیریم. به نظر شما در مملکتی که هنوز ارزانترین تفریح اکثر خانوادهها، رفتن به رستوران است، مردم چقدر توانایی دارند که برای یک وعده غذا مالیات هم پرداخت کنند. این در حالی است که صنف ما خدمات قابل توجهی از دولت دریافت نمیکند. به عنوان مثال میتوان به نداشتن جای پارک برای رستورانها یا قطع برق اشاره کرد که خسارات هنگفتی را به رستوراندارها وارد کرده است. وسایل برقی از سردخانهها و یخچالها تا گرمکنها، هواکشها و کولرها همه و همه در این بیبرقی دچار مشکل میشوند و خسارات ناشی از تعمیرات آنها هزینه سنگینی را به جا میگذارد. از سوی دیگر چون این خاموشیها پیشبینی نشده است اکثر رستورانها به موتورهای برق دیزلی مجهز نشدهاند و موتورهای کوچک و یوپیاسها هم چارهساز نیست».
اکثر کارگران و کارمندان تحت مدیریتش را مردان تشکیل میدهند. میپرسم آیا کارگران شما کلاس آموزشی هم میروند؟ میگوید: «بله. از ۳۰ سال پیش پیگیر تشکیل کلاسهای بهداشتی بودهام و هم اکنون کارگران را در کلاسهای بهداشت بازای هر نفر ۲۵ هزار تومان ثبت نام میکنیم. اما راندمان این کلاسها خیلی بالا نیست. زمان کلاسها با زمان کار آنها تداخل دارد. مشکل دیگر اصطلاحات سخت پزشکی است که هیچ یک از کارگران حتی قادر به تلفظ آنها نیستند. ۴ ساعت ممتد برای کارگرانی که کمتر سر کلاس حاضر شدهاند وقت زیادی است». از او نظرش را راجع به سیاست میپرسم، میگوید: «کاری با سیاست ندارم. سیاست کار سیاستمداران است. اما میدانم که اگر هر کس سر جای مناسب خود قرار بگیرد اوضاع بهتر خواهد شد. تنها با بهانهجویی و انتقاد کاری درست نمیشود». با قانون رابطه خوبی دارد و میگوید: «صبح که از خواب بیدار میشوم اول با خدا و بعد با قانون سلام و احوالپرسی میکنم».
میگویم از تلخیها بگذریم. میتوانید یک خاطره شیرین از دوران رستورانداری برایمان بگویید؟ تعریف میکند: «روزهای جنگ بود و از طرف سازمان اوقاف قرار شد برای ۲۲ هزار نفر در عرض ۲۴ ساعت غذا درست کنیم. ما توانستیم با موفقیت و با بستهبندی مناسب این کار را انجام دهیم و یادم میآید که نه تنها از نظر مالی منتفع نشدیم بلکه حدود یک میلیون تومان هم اضافه هزینه کردیم تا بتوانیم سهم اندکی در کمک به هموطنان در حال جنگ داشته باشیم که البته همین مسئله باعث شد کارخانه بستهبندی غذا را راهاندازی کنیم. این واحد تولیدی هم اکنون تحت عنوان «شرکت تهیه و بستهبندی مواد غذایی هانی» به مدیریت پسرانم در حال فعالیت است».
به نقل از سایت مرکز اشتغال و کار آفرینی