پولدار شو (pooldarsho.ir):
نام و نام خانوادگی: فرخ نور هاشمی
نام محصول: انواع شامپو و محصولات آرایشی و بهداشتی
شرکت: جاوید (ایوان)
تحصیلات: لیسانس نقشه کشی صنعتی
فرخ نور هاشمی هستم و در سال ۱۳۵۲ در تبریز به دنیا آمدم. در دوران کودکی از آنجایی که پدرم کشاورز بود به استان مازندران نقل مکان کردیم و تا ۱۲ سالگی در آنجا بودیم و به تهران آمدیم.چهار سال در تهران زندگی کردیم ولی به علّت علاقه پدرم به کشاورزی به ارومیه رفتم.
امکانات کشاورزی در آنجا بسیار مناسب بود. پدرم وسایلی مانند تراکتور و کمباین را تهیه کرده بود و من سه ماه تابستان را به عنوان کمک راننده در آنجا کار می کردم همچنین تعمیرات و سرویس دهی نیز انجام می دادم.
چند سال در کار کشاورزی به پدرم کمک کردم و چون از این راه درآمدی هم به من اختصاص می یافت، از همان دوران، هزینه های شخصی ام را خودم پرداخت می کردم و تقریباً از کلاس نهم مستقل بودم.از کلاس دهم به خاطر علاقه ای که به کار فنی داشتم به هنرستان صنعتی تبریز رفتم و در رشته فلز کاری و کارهای صنعتی مشغول به تحصیل شدم. در آنجا علاوه بر تحصیل، در کارخانه ی آرد سازی تبریز که پدر بزرگم در آنجا حسابدار بود، در بخش تراشکاری کار می کردم تا اینکه دوران تحصیلم به پایان رسید و برای ورود به دانشگاه به تهران آمدم و در دانشگاه علم و صنعت مشغول به تحصیل شدم.
در حین تحصیل در دوره ی شبانه ی دانشگاه، در شرکتی که مالک آن یک فرد سوئیسی بود، به عنوان نقشه کش استخدام شدم به طوری که روزها از صبح تا بعدازظهر در شرکت کار می کردم و بعدازظهر تا شب در کلاس حاضر بودم. بعد از مدتی شرکت توسعه پیدا کرد و من سرپرستی قسمت نقشه کشی را بر عهده گرفتم تا اینکه در سال ۱۳۴۸ به عنوان مسئول کوآلیز کنترل کار خانه مشغول به کار شدم و ۳۰۰ کارگر تحت نظارت من بودند. این کارخانه بسیار مجهز بود و پروژه های سنگینی به آنجا ارجاع داده می شد. بعد از آن واحدهای دیگری نظیر شرکت پارس که در حال در هشتگرد کرج می باشد، ایجاد شدند و در پروژه های عمرانی بزرگ مشارکت کردند.
همچنین از سال سوم دانشگاه در بیرون از شرکت کارهایی اعم از نقشه کشی صنعتی که درآمد خوبی هم داشت، انجام می دادم. به این ترتیب هشت سال گذشت و در سال ۱۳۵۲ از دانشگاه علم و صنعت فارغ التحصیل شدم و به عنوان افسر وظیفه به خدمت سربازی رفتم.
در دوران سربازی در شرکتهای مختلفی به صورت پاره وقت کار می کردم. بعد از اتمام دوره سربازی حدود دو سال در شرکتی که تحت پوشش سازمان گسترش صنایع بود مشغول به کار شدم و بلافاصله به این فکر افتادم که کاری شروع کنم که خودم مسئولیت آن را داشته باشم. بنابراین با دو تن از دوستانم شرکتی را با سرمایه ۱۰۰۰۰ تومان تأسیس کردیم. فعالیت ما در آنجا در زمینه ی طراحی و احداث واحدهای صنعتی تولید بود و سرمایه آن را در حدود ۱۵۰۰۰۰ تومان به ثبت رساندیم ولی در حقیقت این طور نبود.اولین کاری که انجام دادیم طرح طبقه بندی انبار یک شرکت بود. انباری شرکت یک طبقه بود و فضای زیادی برای کارکردن هدر می رفت، ما این انبار را به صورت پیچ مهره ای و دو طبقه ساختیم.
کار بعدی ما در زمینه ی طراحی و احداث مخازن ذخیره ی نفتی نیروگاهی، در دشت مغان بود. کار سوم ما طراحی و احداث صنایع البسه به نام ایران گیگا در شهر صنعتی رشت بود.حدود شش سال کارهای مختلفی در اقصی نقاط کشور انجام دادیم تا اینکه یک سال پس از انقلاب با بحران زیادی روبرو شدیم و فقط توانستیم طرحهای نیمه تمام را به هر طریقی به پایان برسانیم و چون مانند قبل، کارهای عمرانی مطرح نبود و قبل از آن هم ما به عنوان پیمانکار دست دوم یا دست سوم مشغول به کار بودیم، شرکت را منحل کردیم. بعد از آن تصمیم گرفتم که وارد کار تولیدی شوم چون زمانی که در بخش صنعت کار می کردم اطلاعاتی راجع به کارخانجاتی که برایشان ماشین آلات و سرویس، ساخت و راه اندازی می کردیم، داشتم.
همچنین ۹۰% از مواد، وارداتی بودو شرکتهای بزرگی مانند داروگر، تولیددارو و پاکسان فقط بخشی از جامعه را پوشش می دادند و جای کالاهایی با کیفیت خوب و بسته بندی مناسب در مملکت خالی بود. تا اینکه در سال ۱۳۶۰ در شرکت پاکیزان شروع به کار کردم. پاکیزان یک شرکت تولیدی بود و کارگاه بسیار محدودی را به صورت استیجاری در اختیار داشت. با ورود من وچند نفر از شرکاء شرکت دگرگون شد، ابتدا محلی را تعیین و کارگاهی را ایجاد کردیم همچنین کارخانه ای در کرج احداث کردیم. بعد از آن شرکت را به این کارخانه انتقال دادیم و امکانات را در کارگاه تجهیز کردیم و شرکت شروع به کار کرد. بعد از سه سال فعالیت شرکت، وضعیت بازار ایجاب می کرد که مدیر عامل خوبی آنجا را سرپرستی کند که شرکاء من را به عنوان مدیر عامل انتخاب کردند و از همان سال شرکت سوددهی کرد.
در سال ۱۳۶۶ من با یکی از دوستانم و یکی از شرکای شرکت جاوید را که ورشکسته شده بود، خریداری کردیم. این شرکت نیز در زمینه ی صنعت شوینده کار می کرد. بعد از آن من تمام سهام خود را در شرکت پاکیزان واگذار کردم و در ازای آن، سهام شرکت جاوید را خریدم زیرا شرکاء در شرکت پاکیزان با من هماهنگ نبودند و پیشرفتی در کار حاصل نمی شد.
از سال ۶۷ به تنهایی شرکت جاوید را راه اندازی کردم. در ابتدای کار به علت تولید دو- سه نوع شامپو مشکلات زیادی داشتیم ولی به حمد الله کارمان پیشرفت کرد و در سال ۱۳۷۷ یک کارگاه راه اندازی کردیم که تمام محصولاتمان در آنجا تولید می شد. بعد از آن، زمین نسبتاً مناسبی در کرج تهیه کردیم و کارگاه شرکت را به آنجا انتقال دادیم و امروزه طبق آمار در بخش بهداشتی موفق هستیم و محصولاتمان را به خارج نیز صادر می کنیم.
از نظر من کار تولیدی مانند بزرگ کردن فرزند می باشد که اگر لحظه ای در آن غفلت شود مسیر آن طوری تغییر می کند که هیچ وقت نمی توان آن را به راه صحیح برگرداند.
من در حال حاضر روزانه ۱۴ ساعت کار می کنم و اوقات فراغتی ندارم ولی به علت علاقه ام به کتاب، گاهی اوقات کتابهای تاریخی و کتابهای تخصصی بهداشتی را مطالعه می کنم.
به نقل از سایت دکتر شعاری