پولدار شو(pooldarsho.ir):
عفت رئیسی سرحدی، مدیرعامل اتحادیه زنبورداران کشور است، اتحادیهای که ۵۶ هزار عضو دارد. او سال ۶۵ به اتفاق همسرش زنبورداری را با ۹۰ کندو آغاز میکند و دو دهه و اندی بعد به هزار و ۲۰۰ کندو میرسد.
به گزارش سایت خبری اتاق بازرگانی تهران ، رئیسی عضو هیأت مدیره و دبیر اتاق تعاون کرج، عضو هیأت مدیره مجمع ملی هماهنگی و حمایت از تشکلهای بخش کشاورزی، عضو انجمن زنان مدیر کارآفرین، عضو انجمن صنفی تشکلهای بخش کشاورزی و عضو خبرگان بخش کشاورزی است.
• چرا کارآفرینی و چرا کارآفرینی با زنبورداری؟
من در خانوادهای به دنیا آمدم و بزرگ شدم که رویاندن و پروردن در آن موج میزد، من از کودکی با این علاقه بیگانه نبودم. ته ذهنم استقلال اقتصادی را که ماحصل کار بود دوست داشتم.یادم میآید همیشه دوست داشتم وکیل یا خبرنگار هم باشم.
• چرا؟
وکیل و خبرنگار هر دو مدافع مردم هستند، بعد از میانسالی باید بروم به این دو آرزویم برسم.
• چقدر دغدغه مطالعات نظری حوزه کارآفرینی را دارید؟
الآن ازجمله دغدغههای اصلی من دنبال کردن مباحث کارآفرینی درجهان است، برایم مهم است بدانم من به عنوان یک زن ایرانی کجای کارآفرینی ایستادهام، ضمن این که این پرسش در این سالها همیشه با من بوده که با وجود منابع مالی و انسانی و فرصتهای سرشار، اشکال و گره کار ما کجاست که نتوانستهایم به جایگاهی که درخور آن بودهایم، برسیم. متأسفانه هنوز این باور در کشور ما پدید نیامده که نهضت کارآفرینی میتواند زمینههای پیشرفت و استقلال واقعی کشور را فراهم کند. این جا است که باید ببینیم مراحل توسعه کارآفرینی کجاست؟ چطور میتوان فرصتهای جدید کسب و کار را شناسایی کرد! نقش موانع و چالشهای فرهنگی – اجتماعی در کاهش شتاب کارآفرینی چیست؟
• اگر بخواهید به یکی از مهمترین این موانع اشارهای داشته باشید.
من فکر میکنم یکی از مهمترین چالشها برخی تنگنظریها است، ضمن اینکه تصویری که از کارآفرینی در اذهان عمومی نقش بسته منحصر به صنعت و تجارت است. ما هنوز به این باور نرسیدهایم که حوزه فرهنگ، هنر و کشاورزی میدان بزرگ کارآفرینی است. اگر کارآفرینی را فرآیند خلق ایدهها، نوآوری و ایجاد کسب و کارهای جدید از طریق کشف فرصتها در شرایط خطرخیز بدانیم باید اعتراف کنیم که هنوز با کارآفرینی به مفهوم واقعی کلمه فاصله زیادی داریم.
• یعنی کارآفرینی جدی گرفته نمیشود؟
من اسمش را بیاعتمادی میگذارم، هنوز نهادهای سیاستگذار و اجرایی و مالی و بدنه جامعه نسبت به این مسئله بیاعتماد است. ما بانکی راه میاندازیم و اسمش را مزین به حوزه کارآفرینی هم میکنیم اما میبینیم حوزه کارآفرینی کمترین انتفاعی از تسهیلات این بانک ندارد و فقط اسم کارآفرینی مصادره شده است. من از شما میپرسم چرا ۵۰درصد فارغالتحصیلان زن دانشگاههای کشور بیکار هستند؟ نرخ بیکاری زنان مطابق با سرشماری سال۸۵، ۲۱درصد است، در صورتی که همان آمارها نرخ کل بیکاری را ۱۳درصد اعلام میکند. از طرف دیگر فقط ۵/۱درصد جمعیت زنان شاغل در ایران، کارفرما هستند. شما خودتان با این آمارها میتوانید وضعیت تبعیضآمیز قوانین رسمی و عرفی را ارزیابی کنید.
• کارآفرینی اینجا چطور میتواند گرهها را باز کند؟
اگر ما واقعاً به اصلهای ۴۳ و ۴۴ قانون اساسی و چشمانداز و افق ۲۰ سال آینده کشور عمل کنیم و تصدیگریها و فعالیتها به تشکلهای بخش خصوصی (کارآفرین) واگذار شود آن وقت دیگر نه تنها نباید نگران خیل عظیم فارغالتحصیلان باشیم بلکه باید از این سرمایه بزرگ استقبال کنیم، چرا که کارآفرینی موتور محرکه جامعه است اما این موتور در حال حاضر خوابیده است.
• ارزیابیتان از موانع فرهنگی کارآفرینی چیست؟
ما سالها این باور را به بچههایمان القا کردهایم که شخصیت و پرستیژ آدم در گرو پشت میزنشینی است، در گرو استخدام و حقوقبگیر شدن، در صورتی که این باور مثل تزریق سم به پیکره جامعه است. رسانهها و حامیان ما این وسط سکوت کردهاند و کاری انجام نمیدهند، چرا که اینها میتوانند با الگوسازی و معرفی کارآفرینهای موفق و زدودن القائات و رسوب غلط فکری، زمینهساز تحول جدی باشند. ما متأسفانه به شدت دنبال مصرفگرایی هستیم اما کارآفرینی درست برخلاف این باور حرکت میکند. من در آستانه ۵۰ سالگی در ذهنم برنامه ۲۰سال آیندهام را چیدهام. چرا این اتفاق برای من افتاده است، برای این که خود را مولد حس میکنم اما یک کارمند و فرد اداری روزشمار ذهنش را به سمت بازنشستگی چرخانده است، این که کی از کار فارغ خواهد شد
• زنان کارآفرین ایران؟
زنان ایرانی با توجه به ویژگیهای خود میتوانند نقش مؤثر و مولدی در گرهگشایی از مشکلات موجود ما داشته باشند.
• چرا این ادعا را میکنید؟
زنان به هر حوزهای از زندگی که وارد شوند همراه خود ظرافتهایی را میبرند که بدون تعارف به آن اندازه در آقایان نیست. زن ایرانی عادت کرده است همزمان چند نقش را بپذیرد به عنوان مادر، همسر، همراه و هماهنگ کننده. مطمئناً وقتی زن ایرانی وارد کارآفرینی هم که شود همه آن ظرایف و دقایق را با خود به تار و پود کار میکشاند.
• شما درعین حال که کارآفرین هستید و مسئولیتهای اجتماعی دارید، مادر و همسر هم هستید، چطور توانستید بین این نقشها موازنه برقرار کنید؟
اگر بخواهم در یک عبارت خلاصه کنم میگویم با جان کندن! به هرحال زندگی شوخی نیست و فراز و نشیب زیاد دارد، باید بیشتر زحمت بکشی تا بتوانی حق مطلب را ادا کنی.
• من احساس می کنم همسران زنان کارآفرین به نوعی در سایه قرار میگیرند و احتمالاً این ذهنیت راداشته باشند که در زیر سایه موفقیت همسرانشان خفیف میشوند.
بله، نمیتوان منکر این مسئله شد، شاید گاهی این حساسیتها بیشتر از آن که درونی باشد، بیرونیاست و از جامعه به فرد تزریق میشود. البته من در این زمینه ظرافتهایی به خرج دادهام و نگذاشتهام این اتفاق بیفتد، گو این که همسرم بسیار بزرگوار هستند و به این اتفاق به چشم یک رقابت نگاه نمیکنند.
• زمانی که شما زنبورداری را شروع کردید چند زنبوردار زن در کشور فعالیت می کرد؟
۳۰ زنبوردار. البته زنبورداری کار سختی است، بسیاری از افرادی که خواستهاند این کار را انجام دهند با اولین نیشها پا پس کشیدهاند، اما من فکر میکنم گزندهتر از نیش زنبورها ذهنیتهای منفی است. ۱۰ سال پیش برای گرفتن مجوزی به دفتر معاون مدیرکل ادارهای رفته بودم. ایشان به من گفتند در مجموعهتان مرد نبود که شما را فرستادند؟ شاید باورتان نشود من آن قدر دویدم تا آخر آن مسئول را برکنار کردند. ما باید مسئولانی را در مسند امور بگذاریم که نه در حرف که واقعاً در عمل به مشارکت اجتماعی زنان باور داشته باشند. شما الآن نگاه کنید، هر دانشگاهی یک واحد کارآفرینی تأسیس کرده است اما این واحدها چقدر توانستهاند ذهنیتها و قوانین را به سود کارآفرینی تغییر دهند. دانشجو در شرف اتمام تحصیلاتش قرار دارد که دو واحد کارآفرینی هم میگذراند، در صورتی که نظام آموزشی ما باید از دوران ابتدایی ذهن کودک را مولد بار آورد و استعداد او را شناسایی کند و به آن جهت بدهد.
• در حال حاضر چند زنبوردار عضو اتحادیه شما هستند؟
۵۶ هزار زنبوردار با ۳ میلیون و ۸۵۰ هزار کندو.
• من فکر میکنم هر تولیدی که به نوعی با طبیعت گره بخورد، ریسک زیادی دارد. چقدر در این سالها زمین خوردهاید؟
سالهایی بوده که کندوهایمان از بین رفته است. پارسال از هزار و ۲۰۰ کندو فقط ۳۰ کندو برایمان باقی ماند.
• ارزش مالی هر کندو چقدر است؟
حدود ۱۰۰ هزار تومان. سال گذشته سال بدی برای زنبورداری بود و به خاطر شیوع بیماری بسیاری از زنبوردارها متضرر شدند. متأسفانه در این شرایط خلأ نهادهای حمایتی بسیار محسوس است.
• چرا ۵۶ هزار زنبوردار یک زن را به عنوان رئیس اتحادیهشان انتخاب کردند؟
اجازه بدهید برای این که کار به تعریف و تمجید از شخص من نکشد، اینطور بگویم که زنبوردارها بهخوبی از نقش محوری ملکه در کندو آگاه هستند و با احترام به ملکه نگاه میکنند، حتماً این احترام به متن زندگیشان هم کشیده شده است. در جامعه زنبورداری طلاق و چندهمسری وجود ندارد. این را براساس اسناد و شواهدی که در اختیار دارم، میگویم.
• جایی که برای خانواده در زندگیتان باز کردهاید؟
من یک پسر و یک دختر دارم که هر دو تحصیلات دانشگاهی دارند، اما طوری تربیت شدهاند که از کار غافل نمانند. همسرم چند بار به عنوان زنبوردار نمونه کشور انتخاب شده و انصافاً اگر همراهی و همدلیشان نبود، نمیتوانستم به اینجا برسم. مادرم یکی از الگوهایم در کارآفرینی هستند که در یک زمین ۱۵ هکتاری میکاشت و برمیداشت، اما همه فرزندانش را با تحصیلات عالی بزرگ کرد. بسیار مدیون خدابیامرز پدرم هستم، همیشه به من میگفتند مهم دختر بودن یا پسر بودن نیست، مهم ردپایی از خود گذاشتن است.
به نقل از اقتصاد آنلاین