یک نوع تفکر اشتباه
مادامی که تفکر در جامعه به مرحلهای نرسیده که برای سرمایهگذاری سراغ چه کسی نباشد، بلکه به این توجه کند که با چگونه سرمایهگذاری طرف است و به قابلیتها توجه کند؛ در زمینه کارآفرینی بانوان با مشکل مواجه خواهیم بود. این مساله در خانوادهها هم دیده میشود. اگر یک پسر به مادر خود بگوید که میخواهد کسبوکاری را شروع کند و جدیت اولیه هم در او مشاهده شود، مادر حاضر است طلاهای خود را بفروشد تا در اختیار پسر قرار دهد. اگر هم کسبوکار با زیان مواجه شد، برخوردها بسیار معتدلتر از زمانی خواهد که دختر یک خانواده میخواهد کسبوکاری را با سرمایه خانواده در پیش بگیرد. در حالی که میتوان رویکردی متوازنتر را با توجه به موقعیت زندگی هر یک از فرزندان در نظر گرفت و اجرا کرد. به نظر میرسد خانوادهها در مورد فعالیت کاری دختران بیشتر متمایل هستند تا آنها در یک شغل استخدام شوند تا اینگونه ریسک فعالیتهای کاری آنها به حداقل ممکن برسد و ناگفته پیداست که این رویکرد ناشی از نداشتن اعتماد به آنها برای ایجاد و اداره یک کسبوکار است. بر این اساس میتوان بیان کرد که تا وقتی این بینش نسبت به ایجاد کسبوکار توسط بانوان در خانوادهها تغییر نکرده است، نمیتوان توقع تحولی قابل ملاحظه در این زمینه را داشت.
موضوعی به نام ریسک
ممکن است گفته شود که بانوان ما هم حاضر به پذیرش ریسک در ایجاد یک کسبوکار نیستند و ترجیح میدهند با استخدام در مشاغل دولتی یا خصوصی، ریسک را به حداقل برسانند. در این مورد، آنچه لازم است توجه کنیم این است که هر کاری از رهگذر استمرار است که شکل و قوام میگیرد و یکی از بهترین راههای شکلگیری این استمرار در الگوسازی خلاصه میشود. الگو گرفتن از موارد موفق، باعث میشود که اشخاص به شکل راحتتر و پذیرفتهشدهتری خطمشیهای صحیح را دنبال کنند. الگوسازی در قالب کتاب و سایر رسانههایی اینچنین شاید سود چندانی عاید نکند و ای بسا که توام با هزینه هم باشد. کما اینکه تجربیات من در انتشار این نوع کتابهای الگودهنده اینگونه بوده است. با این حال، همین فعالیتهای اطلاعبخشی باعث میشود بانویی که به ایجاد یک کسبوکار علاقهمند است با الگوهایی آشنا شود که همچون کاتالیزور و اهرم در رسیدن او به موفقیت در کسبوکار عمل میکنند.
رسیدن به اولین در هر کاری
پس لازم است به این نکته توجه کنیم که هر عامل مثمرثمر و موثری برای شکلگیری، نیاز به الگوگیری و ممارست دارد. یادمان باشد که اولین بودن در هر کاری، ساده نیست و خیلی تشرها و مصائب را باید تحمل کند و البته میزان مقاومت مقابل سختیهاست که حجم موفقیت یک شخص را معلوم میکند. همین نوع از موفقیتهاست که به عنوان الگو میتواند توجه نسلهای بعدی را به خود جلب کند و به مثابه الگو برای آنان باشد و مسیرشان را برای رسیدن به موفقیت، کوتاه کند.
الگودهی چگونه باشد
البته در این میان باید به این نکته توجه داشت که الگودهی صرفا به جنبههای موفق نمیپردازد. یادم میآید که در حدود ۴سال پیش همایشی را برگزار کردیم با عنوان: تجربیات موفق و ناموفق. نکته اصلی در آن همایش این بود که حتی به تجربههای ناموفق هم توجه میشد و الگودهی و درسهای مربوط به آن به شرکتکنندگان آموزش داده میشد. بر این اساس است که میگوییم ساخت الگو و انتقال تجربیات از راههای رفته میتواند توانمندسازی را شکل دهد که این توانمندسازی، علاقهمندی هرچه بیشتر بانوان را به مقوله کارآفرینی به جای کارمندی در پی دارد.
دو نکته مهم
البته در این میان باید به ۲نکته توجه داشت. نخست اینکه لازم است که الگودهی به شکل بومی آن انجام شود. اگر یک بانوی برنامهساز تلویزیونی در آن سوی آبها توانسته است موفقیت چشمگیری را به دست آورد، این چندان دخلی به ما ندارد. چرا که او در فرهنگ خاص خودش، راهکار خاص خودش را به دست آورده است. در اینجا الگوهای بومی و قابل تصور است که میتواند تحول لازم و پایدار را به وجود آورد و جز این اگر باشد ما را به نتیجه مطلوب نخواهد رساند.
نکته دوم این است که الگودهی و توانمندسازی باید از خانوادهها آغاز شود و اگر این مهم صورت گیرد، آن وقت میتوان مطمئن بود که تحولی عمیق و پایدار به وقوع پیوسته و ما شاهد تحول جدی در زمینه کارآفرینی بانوان و ایجاد کسبوکار توسط آنان خواهیم بود.
کتابچه الکترونیک نوشته مهندس سیده فاطمه مقیمی در مورد برترین راههای کارآفرینی
به نقل از سایت خلاقیت