قبل از اقدام به ایجاد یک شرکت، مشکلاتی که باید برطرف نمایید را شناسایی کنید. یکی از اشتباهات رایج (و مهلک) در کارآفرینی این است که قبل از شناسایی مشکل، راهحلی برای آن بیندیشید.
ممکن است گمان کنید ایده بزرگی به ذهنتان رسیده، اما آیا واقعاً برای بررسی امکان موفقیت آن تحقیق کردهاید؟ آیا بازار به آن احتیاج دارد؟ آیا بازار پر از شرکتهایی است که بهکندی پیش میروند و تمایلی به تغییر ندارند؟ اگر اینطور است، شاید شانسی برای موفقیت داشته باشید. در غیر این صورت، ممکن است پول و وقت خود را هدر دهید.
اگر واقعاً میخواهید به موفقیت دستیابید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که مشکلی برای برطرف کردن بیابید. این مشکل بهعنوان بنیاد شرکت شما عمل خواهد کرد.
آنچه لازم است + آنچه میتوانید انجام دهید
پرداختن به ایده جذابی که به ذهنتان رسیده ممکن است خیلی وسوسه کننده باشد، اما انجام کارهای غیرقابلاعتمادی که ماموریت و چارچوب ندارند از موفقیت افراد بسیاری جلوگیری کرده است.
قبل از اینکه شرکت جدیدتان را راه بیندازید، یک گام به عقب بروید و دو مسئله را بسنجید: بازار و تواناییهایتان.
به این خوب فکر کنید: ایجاد یک شرکت به اشتیاق و برنامهریزی به یک اندازه احتیاج دارد. باید برای هردوی آنها انگیزه داشته باشید.
اول از خود بپرسید به چه چیزی اشتیاق دارید. بعد بپرسید جامعه (یا حتی محله خودتان) به چه چیزی احتیاج دارد.
یک شرکت ایدهآل باید پاسخی برای هر دو سوال باشد. اگر شما سخت کار کنید تا نیازی را برآورده سازید، اما از کارتان بیزار باشید، در آخر از شرکت متنفر خواهید بود و از نو شروع میکنید. اگر پروژهای را با اشتیاق ایجاد کنید، اما کسی به محصول یا خدماتی که عرضه میکنید نیازی نداشته باشد، فروش و سود غیرممکن خواهد بود.
هنوز گیج شدهاید؟ برخی از مهمترین نیازهای جهان امروز عبارتاند از: انرژی پاک، رباتیک، امنیت سایبری، حملونقل و هوش مصنوعی. صدها و صدها شرکت سعی دارند این مسائل موجود را برطرف کنند، اما تعداد معدودی از آنها قابلیت و انگیزه انجام این کار را دارند.
مشکلتان را تعریف کنید
بعدازاینکه فهرست یا نمودار ونی(Venn diagram) از چیزهایی که به آن علاقهمندید (و چیزهایی که به آنها احتیاج هست) را تهیه کردید، وقت آن است که آن را مرتب کنید.
حتی میتوانید بر اساس اینکه مشکل چه قدر مهم است، فهرستان را درجهبندی کنید. اگر به دنبال آپولو هوا کردن هستید، مطمئن شوید مهارت و قابلیت ایجاد آن را دارید. اگر تازهکارید و میخواهید این کار را شروع کنید، اشکالی ندارد که از جای کوچکی آغاز کنید. اما اگر این اولین شرکت شما نیست، در فهرستتان قدری بلندپروازتر باشید.
مشکلی را بیابید که واقعاً تمایل دارید آن را برطرف کنید، توانایی رفع کردن آن را دارید، و فرصت قابلتوجهی در آن نهفته است.
دشمنانتان را بشناسید
بعدازاینکه مشکلتان را تشخیص دادید، ممکن است فرد دیگری نیز به دنبال برطرف کردن همان مشکل باشد.
شرکتهایی که سعی در حل این مشکل داشتند را بررسی کرده و بفهمید چرا آنها موفق نشدهاند. آیا سعی نمودهاند در مدتزمان کوتاهی، کار بسیار زیادی انجام دهند؟ آیا نقطه قیمت[۱] آنها بیشتر از هدفشان بوده است؟ آیا ایدهشان را خیلی زود و قبل از اینکه تقاضا به اوج خود برسد روانه بازار کردهاند؟
میتوانید از این اطلاعات استفاده کنید تا هم از مشکلات مشابه بپرهیزید و هم کسبوکارتان را پیش ببرید.
اگر هنوز رقبای فعالی در بازار وجود دارند، بهدقت بررسی کنید که چه چیزی را و به چه قیمتی عرضه میکنند. حتی از دوستی بخواهید کالایشان را بخرد یا از خدماتشان استفاده کند تا ببینید از چه نظر از شما قویتر و از چه لحاظ از شما ضعیفترند.
وقتی من کار پرمخاطرهای را آغاز میکنم، فقط به دنبال این نیستم که من هم بین سایر رقبا حضورداشته باشم. میخواهم به بازار چیره شوم. برای این کار باید بدانم چهکاری را میتوانم بهتر از رقیبهایم انجام دهم.
داستان خودتان را بسازید
قبل از اینکه شرکتتان را راه بیندازید، باید مشکلتان را تعریف کرده و راهحلتان را توضیح دهید.
این همان چیزی خواهد بود که به سرمایهگذاران، دوستان، شرکا، و کسانی که با آنها در ارتباط هستید میگویید. اینکه ایده جالبی که در ذهن داشتید چه بوده و چه طور شرکت شما بهطور منحصربهفرد آن را برطرف میکند.
راهی بیابید که بتوانید داستانتان را هرروز تعریف کنید، بیآنکه کهنه یا تکراری شود. این اشتیاق شمارا نشان میدهد.
حالا شما میتوانید بهوضوح مشکلتان را تعریف کنید. این عاملی است که شمارا از بقیه متمایز ساخته و به شما انگیزه میدهد که آن را برطرف کنید. اینها گامهایی ابتدایی هستند که کارآفرینان بسیاری آنها را نادیده گرفته و شکستخوردهاند.
منبع: