همه ما تا به امروز سایه سنگین رباتها را بر آینده بشر احساس کرده ایم؛ چه زمانی که با مرکز خدمات مشتریان تماس می گیرید و صدایی کامپیوتری را آن سوی خط میشنویم که ما را راهنمایی می کند، و چه زمانی که با دستیارهای هوشمندی همچون سیری، الکسا، کورتانا و اسیستنت ارتباط برقرار می کنیم و در کمال ناباوری، پاسخهایی هوشمندانه دریافت میکنیم.
بدون شک همه ما احساس دوگانه ای نسبت به پیشرفت در این حوزه از تکنولوژی داریم؛ رباتهای انسان نما موجوداتی دوست داشتنی هستند که در حوزههای آموزشی و سرگرمی به کمک مان می آیند؛ دستیارهای صوتی تعبیه شده در تجهیزات الکترونیکی بسیاری از نیازهای ما را به سادگی و سرعت هرچه بیشتر برآورده می سازند؛ ماشینهای خودران آینده ای عاری از مرگهای دلخراش ناشی از تصادفات رانندگی را نوید میدهند؛ سیستم های یادگیری مبتنی بر هوش مصنوعی و شبکههای عصبی بسیاری از مسایل بغرنج پیش روی انسان در سالهای گذشته را حل کرده اند؛ اما از سوی دیگر ماشینهای رباتیک در خطوط تولید کارخانهها، جای نیروی کار انسانی را گرفتهاند.
دانشگاه اکسفورد در سال ۲۰۱۳ تحقیقی را انجام داد و پیشبینی کرد که در آیندهای نزدیک، بالغ بر نیمی از نیروی کار انسانی با رباتها جایگزین خواهند شد. مؤسسه مک کینسی نیز در تحقیقی مشابه، برآورد میکند که در حدود ۶۰۰ درصد از تمامی شغلهای موجود در عصر حاضر، حداقل ۳۰۰ درصد فعالیتهای روتین و تکراری وجود دارند که بر اساس تکنولوژی امروزی، به راحتی توسط کامپیوترها و ماشینها قابل پیاده سازی و اجرا خواهند بود.
تحقیق اخیر مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) با همکاری اقتصاددانان دانشگاه بوستون آمریکا هم این واقعیت تکان دهنده را بیش از پیش برجسته کرد: بین سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۷، به ازای بهره گیری از هر ربات، ۶ نفر از هر ۱۰۰۰ کارگر شغل خود را از دست دادند و سطح حقوق و دستمزدها نیز به میزان قابل توجهی کاهش یافت.
با توجه به این شرایط، بدیهیست که هر انسانی در کره خاکی نسبت به آینده شغلی خود نگران باشد، اما راه حل چیست؟ کارشناسان میگویند تنها راه کسب برتری بر رباتها این است که «ویژگی های منحصر به فرد انسانی خود را تقویت کنیم»، اما چگونه؟
«تیم لبرخت» (Tim Leberecht) نویسنده معروف و سخنگوی فعال TED راهکاری موسوم به «انتقام با علوم انسانی» (Revenge of the Liberal Arts) را معرفی کرده که سه روش کاربردی برای افزایش خصیصههای انسانی و حفظ یا بدست آوردن موقعیتهای شغلی در عصر شکوفایی هوش مصنوعی را ارائه می نماید. در ادامه با این سه راه آشنا میشوید.
ادبیات و شعر گویی
«تیم» انسان معاصر را موجودی معماگونه و سردرگم، سرشار از روحیات و خلقیات متغیر میداند. به عقیده او مغز انعطاف پذیر، کنجکاو و سبکبال انسان که به همه جا سرک میکشد، ارزشمند ترین برگ برنده برای مقابله با هجوم رباتها خواهد بود. پس همین امروز شروع کنید؛ شعر بگویید و توان درک و خلق محتوای ادبی را در خود تقویت کنید.
تفکر عمیق، احساس عمیق تر
اگر به دنبال آموزه هایی باشید که در قالب «تربیت حسی» پرده از اسرار برداشته و شگفتیهای عالم هنر، معنا و زیبایی را مقابل چشمانتان به تصویر بکشند، بدون شک پیشرفتهترین هوش مصنوعی نیز نمیتواند شما را تهدید کند. روح خودتان و اطرافیانتان را پرورش دهید. «آلن دو باتن» فیلسوف معاصر سوئیسی-انگلیسی میگوید شغل و حرفه انسان زمانی معنا پیدا میکند که بتواند مایه خوشحالی دیگران را فراهم ساخته و از درد و رنج آنها بکاهد.
کافیست فلسفه بخوانید؛ فیلسوفی که شما را بیشتر به حیرت وا می دارد، بیابید و با عقایدش کلنجار بروید؛ خودتان و او را به چالش بکشید. رمان های عاشقانه بخوانید و فیلم های درام تماشا کنید. اگر احساس اندوه و نومیدی به شما دست داد یا اینکه به آینده امیدوار شدید، خوشحال باشید؛ چون ربات ها هیچگاه چنین عواطفی را درک نخواهند کرد.
دوستی با هوش مصنوعی
شاید کمی خنده دار به نظر برسد، اما حال که از آینده ای بر محور هوش مصنوعی گریزی نداریم، چه بهتر که AI خوب و دوستانه ای را بسازیم. شرکت بزرگ «اکسنچر» (Accenture) معتقد است در آینده ای نزدیک، جایگاه های شغلی متعددی برای مربیان و مفسران هوش مصنوعی به وجود خواهد آمد.
استارتاپ «کموکو» (Kemoko) هم اکنون از نیروی انسانی به عنوان «مربیان همدلی» برای آموزش سیستم یادگیری ماشینی خود استفاده می کند تا در نهایت، دستیارهای دیجیتالی مانند سیری و الکسا بتوانند پاسخ های طبیعیتری را به مخاطب خود ارائه دهند و ارتباط معنادارتری را با او برقرار سازند. از سوی دیگر IBM هم اکنون به استخدام شاعران، نمایشنامه نویسان و فیلسوف ها روی آورده تا به کمک آنها، فرایند گفتگوی طبیعی و منطقی بین کاربران و ابرکامپیوتر واتسون را بر مبنای پلتفرم پردازش شناختی، طرحریزی نماید.
اگر فکر می کنید این مهارتها کم اهمیت هستند، آگاه باشید که در آیندهای نزدیک به تنها نقطه قوت آدمی بدل خواهند شد. در جایی که همه کارها به نحو احسن توسط ماشینها انجام می شوند، تنها برگ برنده در دست انسان، احساسات و عواطفش خواهند بود.
هوش مصنوعی تقریباً هر مهارت تکرارپذیری را در هر سطحی از پیچیدگی و دشواری فرا خواهد گرفت، اما از عهده مهارتهای اجتماعی و انسانی همچون ترغیب، همدلی یا تعلیم دیگران بر نمی آید. در واقع سادهترین توانایی های انسان یعنی آگاهی ضمنی و شهود، در حوزه هوش مصنوعی جایی ندارد.
شاید امروز، تصمیم گیری از روی احساس و باور قلبی و بی توجهی به دادههای منطقی باعث اخراج شما از کارتان شود، اما در آینده همین ویژگی به کارتان می آید تا نه تنها شغل خود را حفظ کنید، بلکه موقعیت های بهتری را نیز به دست آورید.
«گرد لیونارد» اندیشمند و آینده نگر معروف میگوید «اگر توانستید شغلتان را در یک جمله توضیح دهید، بدون شک در آینده آن را به ماشین ها خواهید باخت.» ربات ها برخلاف انسان، با ابهامات سر و کار ندارند. همه چیز در گرو معنا بخشی و حس افزایی خواهد بود. جالب است بدانید همین حالا، کمپانی ReD Associates مستقر در نیویورک از آموزه های فلاسفه ای همچون هایدگر برای کمک به شرکتهایی نظیر آدیداس، سامسونگ و دیگر برندهای معتبر جهانی استفاده میکنند.
به هر حال علی رغم هیاهوی هوش مصنوعی و پیشرفت ناگزیر آن، انسان هنوز هم ارزشمندترین دارایی شرکت ها و سازمان ها به شمار می رود و همین طور هم باقی خواهد ماند. تحقیق جامع شرکت Korn Ferry به نام «آینده ی کار در گرو انسان» ثابت می کند که سرمایه انسانی، ۲٫۳۳ برابر ارزشمندتر از مجموع تمام سرمایههای دیگر (املاک و مستغلات، اموال، فناوری ها و …) است.
بنابراین اگر به حفظ جایگاه شغلی خود علاقه مندید، بهتر است سرمایه های انسانی خود را تقویت کنید؛ شاید «دیپ مایند» گوگل توانسته باشد استاد بزرگ مسابقات Go جهان را شکست دهد، اما هیچگاه یارای رقابت با ما در حوزه «انسانیت» را نخواهد داشت؛ علوم انسانی را فراموش نکنید.
منبع: