اینکه میخواستیم دکتر، مهندس ، خانم معلم و آقای خلبان شویم! «کار» یا «شغل» قرنهاست که برای انسان مهم است. اما شاید مفهومی که امروزه ما از «شغل» در ذهن داریم، چندان شباهتی با «شغل» در ده یا بیست سال قبل نداشته باشد. از یک طرف ساعات کار بیشتر از گذشته شده است. از طرف دیگر، «شغل» بیش از دهههای قبل، هویت ما را میسازد.
چند دهه قبل، وقتی میگفتند، فلانی «کار» دارد یا «کارمند دولت است»، یعنی درآمدی دارد که زندگیاش از طریق آن میگذرد. اما امروز سوال مهم این است که: «چه کاری میکند؟» پیشرفت تکنولوژی هم باعث شده که با پیام و پیامک و وایبر و ایمیل، عملاً دغدغههای کاری از نخستین دقیقههای بیدار شدن تا آخرین لحظات خوابیدن، کنار ما باقی بمانند. امروز دیگر به سادگی گذشته نمیتوانیم بگوییم کار در کنار زندگی است و بیشتر تلاش میکنیم تا تعادل بین کار و زندگی را حفظ کنیم. این روزها «کار» عملا بخش بزرگی از «زندگی» است و باید برای پیداکردن شغل مناسب تلاش کنیم. در این زمینه محمدرضا شعبانعلی، مدرس و نویسنده اصول موفقیت به شما میگوید که در شغل اولتان چه نکاتی را باید در نظر بگیرید تا به موقع به موفقیتبرسید.
در ادامه توصیههایی داریم برای کسانی که برای اولین بار است به سر کار میروند. البته ممکن است همه آنها برای همه افراد به یک اندازه مفید نباشند. همچنین ممکن است برخی از آنها هم دغدغه امروز یا دردسر فردای شما باشند. بیایید چند دقیقه وقت بگذاریم و آنها را با هم مرور کنیم.
کسی که امروز یک شرکت فروش و نگهداری تجهیزات پزشکی دارد، فکر میکرده قرار است به درمان مردم بپردازد. کسی که امروز کارشناس تحقیق و توسعه یک شرکت تولیدی است، قبلا میخواسته به بازرگانی خارجی مشغول شود. کسی که امروز سفرهای بینالمللی متعدد میرود و مشغول بازرگانی است، سالها پیش کارش را به عنوان کارمند حسابداری در یک شرکت کوچک آغاز کرده است. مدیر عاملP&G (که یک غول اقتصادی است و محصولاتی مانند تیغ ژیلت، خمیردندان کرست، براون، پمپرز و. . . را تولید میکند) میخواسته معلم تاریخ شود و البته زندگی واقعی کاریاش را با شش سال خواربار فروشی آغاز کرده است.
بنابراین، برای یافتن بهترین شغل تلاش کنید، اما به خاطر داشته باشید که آنچه بیش از «نخستین شغل» مهم است، «نخستین آموختههای شما در محیط کار» است.
هیچ شغلی، کاملا ایدهآل نیست
اگر فکر میکنید که همه در محیط کار باید به شما به عنوان همکار تازه خود خوشامد بگویند، به احتمال زیاد در اشتباه هستید. بخشی از همکاران، شما را موجود زیادی خواهند دید. بخشی دیگر، استعداد شما را میبینند و احساس میکنند که شاید تهدیدی برای آنها هستید. بخشی دیگر شما را اصلاً نخواهند دید و جدی نخواهند گرفت.
ضمن اینکه در محیط کار به زودی متوجه میشوید که همه همکاران شما هم، الزاماً برای موفقیت شرکت تلاش نمیکنند. آنها حتی ممکن است منافع جمع را قربانی خواستههای خود کنند. بنابراین هیچ شغلی قرار نیست به صورت کامل ایدهآل باشد. اگر انتظار داشته باشید که وارد یک دنیای زیبا بشوید، احتمالاً به زودی دلسرد و مایوس خواهید شد. دنیای کار هم مثل دنیای واقعی است. زشتیها و زیباییهای خود را دارد و تنها کاری که از دست ما برمیآید این است که بکوشیم ما بخشی از زشتیهای آن نباشیم.
«فرصت»مهمتر از «شغل» است
در شغل اول، به «فرصت رشد شغلی» بیشتر از رشد شغلی فکر کنید. حتماً شما هم این اصطلاح را شنیدهاید که «کار من فرصت پیشرفت ندارد» یا اینکه «اینجا آنطور که باید پیشرفت نمیکنم». این حرفها، درست یا نادرست، نباید دغدغه یک «شغل اولی» باشد. پیشرفت شغلی در دو، سه سال اول معنای خاصی ندارد. اگر هم وجود داشته باشد میتواند شبیه بالا رفتن از نردبان بازی مار و پله باشد. شرکتی که شما را به سرعت بالا ببرد، دیر یا زود جایی از طریق دهان ماری دیگر، شما را به خانه نخست بازی خواهد فرستاد! اما به رشد شخصی فکر کنید.
در آنجا چه کسانی را میبینید؟ آیا کسانی هستند که با دیدنشان، بتوانید رفتارهای بهتر و حرفهایتری را یاد بگیرید؟ آیا کسانی هستند که بتوانید از آنها حرف زدن را یاد بگیرید؟ بله! اشتباه نکنیم. ما از دو سالگی حرف میزنیم، اما در چهل سالگی هم هنوز عمده ما برای درست حرف زدن و ارتباط برقرار کردن با دیگران و مدیریت یک جمع و گروه یا جلسه مذاکره، مشکلات و ضعفهای جدی داریم. آیا این فرصت را دارید که افراد بیشتری را ببینید؟ چه به عنوان همکار و چه به عنوان مشتری. آیا شغل اول شما، به شکلی هست که در شما انگیزه یادگیری و مطالعه و شب بیدار ماندن و آموختن مهارتهای جدید را بیدار کند؟
پلههایی برای پیشرفت بعدی بسازید
در کل، به خاطر داشته باشیم که زندگی ما را «رویدادهای خاص» نمیسازند، بلکه «روندهای پیوسته و طولانی» شکل میدهند. زندگی راهحلهای میانبر برای هیچکس ندارد و به قول آن ضرب المثل معروف، تونلی که برای فرار در کف زندان حفر میکنید، اگر کوتاه باشد، شما را به جایی بهتر از سلول مجاور هدایت نخواهد کرد. یادمان باشد که به راهنماییهای همه توجه کنیم و از دانش همه استفاده کنیم، اما خاطرمان هم باشد که در نهایت، این ما هستیم که باید هر روز ساعتها در محیط کار خود باشیم و زندگی کنیم. خوشحالی و رضایت حاصل از کار کردن در محیطی که دوستش داریم، بیشتر از لبخندی است که پس از گفتن شغلمان در یک مهمانی، بر لبان یک غریبه ناشناس مینشیند و یادمان باشد که رفتار حرفهای و اخلاقی، شاید در کوتاهمدت سرعت پیشرفت ما را کند کند، اما در بلندمدت، جای پای محکمی برای ما درست میکند که با تلاش و کوشش و مطالعه و هوشمندی، بتوانیم از آن پلهای برای پیشرفتهای بعدی بسازیم.
اگر می خواهید شغل تان را بدرستی و مظابق با ویژگی ها و شخصیت خود پیدا کنید، از تست های معتبر و راهنماهای شغلی مربوط به آنها کمک بگیرید.
منبع : مجله زندگی ایده آل