رهبران سیاسی، شهری و کسب و کار به طور فزایندهای نیاز به تساوی جنسیتی را به دلایل توسعه عدالت در جامعه و مزیتی که تا حد زیادی با گسترش منابع استعداد و تنوع اندیشه ایجاد میشود، پذیرفتهاند.
رتبه بندی مالی سال ۲۰۱۶ در مدارس کسب و کار جهان نشان داد که فقط ۱۲ نفر از ۱۰۰ رییس برتر، خانم هستند و نسبت خانمهای اعضاء هیئت مدیره، رییس دانشکده و دانشجوها به ترتیب %۲۳٫۵، %۲۶٫۲ و %۳۴٫۲ است که سرسختانه پایینتر از آن چیزی که مطلوب فرض میشود، باقیمانده است.
بنابراین نتیجه نرخ کند تحول چیست؟ برای شکستن سدها و تسریع این فرایند چه کاری میتوان کرد؟
آسانترین پاسخ به سوال اول شاید این باشد که مدارس کسب و کار توسط عوامل داخلی و خارجی محدود میشوند و جایی که میتوانند استعداد و قوای ذهنیشان را متحول کنند، سرعت تحول را کند میکنند.
همچنین عوامل خارجی بر توانایی آنها در جذب اعضاء هیئت مدیره و دانشجویان خانم بیشتر تأثیر میگذارند.
به هر حال حتی اگر این پاسخ درست باشد، تأثیر تبعیض ناخودآگاه مدیران مدارس کسب و کار در ساختار و فرآیندهایی که اتخاذ میکنند را نادیده میگیرد. دهها مدرک عصبشناسی و روانشناسی شناختی و اجتماعی نشان میدهد که تبعیض ناخودآگاه ادامه دارد و بر تصمیمها تأثیر میگذارد.
تبعیضها حتی زمانی که با باورهای خودآگاه ما در جهت عدالت و واقعیت منافات دارند، تأثیرگذارند. به هر حال باید درک کنیم که عقاید، تبعیضها و نگرشهای ناخودآگاه خارج از ادراک شناختی ما وجود دارند که عناصر مهمی از رفتار ما را توضیح میدهد.
تصمیمگیران مدارس کسبوکار باید رهبری توسعه رویکردهای نوآورانه را برای مقابله با تبعیض جنسیتی برعهده بگیرند. آنها نیاز دارند که آگاهانه و مصمم پارادایم کسب و کار مردانه که در اکثریت قریب به اتفاق مدارس، غالب باقی میماند را تغییر دهند. مدارس کسب و کار از طریق تحقیقات و برنامههای آموزشیشان نقش مهمی در آگاهسازی فعالیت کسبوکار و جهانبینی رهبران و تأثیرگذاران آینده دارند.
تبعیض جنسیتی به دلیل این چگونگی تعریف ساخت اجتماعی ما از نقش زن، رخ میدهد. همینطور این فقط موضوع مردها یا ارتکاب بیعدالتی از طرف مردها نیست. بلکه رسیدن به تساوی جنسیتی احتیاج دارد که زنها و مرها همکارانه و فعالانه درگیر شوند تا بر عناصر تبعیض غلبه کنند. شواهد نشان میدهد تصاویر ذهنی خانم ها و آقایان موارد زیر را در بر میگیرد:
- خانمهای مدیری که تظاهر به ابراز وجود میکنند، شایسته اما ناخوشایند مشاهده میشوند. رفتار آنها به عنوان یک خانم گرم و صمیمی و نجیب دیده نمیشود.
- هم آقایان و هم خانمها نشان میدهند که تمایل بیشتری به استخدام کارمند مرد نسبت به خانمی با همان شرایط آموزشی و حرفهای دارند.
- مدیران در برابر مادران بیشتر از پدران تبعیض قائل میشوند و مادران صلاحیت کمتری نسبت خانمهایی که مادر نیستند، دارند.
در نتیجه دروس رهبری و برنامه درسی گسترده ما باید مدل متنوعتری برای مدیران آینده داشته باشد. رهبرانی که زنان، نژادهای مختلف و غیره را دربربگیرد . آموزش دهندگان باید تغییر را شروع کنند. بنابراین رهبران مدارس کسب و کار باید چالش مدلهای نقش را نشان دهند. مدلهای نقش تأثیر مثبتی در تصور افراد از تواناییشان دارد. متأسفانه مدل نقش زنان در مدارس کسب و کار بسیار کمیاب است.
منبع
مریم حکمت در وبگاه دپارتمان مدیریت دانشگاه شهید بهشتی