هر یک از کسب و کارها باید برای تغییرات شرایط اقتصادی کشور برنامهریزی مناسبی داشته باشند و به موقع و متناسب با شرایط اقتصادی، واکنش مناسبی نشان دهند. این در حالی است که برخی سازمانهای ایرانی آنقدر در لاک خود فرورفته اند که تغییرات سیاسی _ اقتصادی کشور را متوجه نمی شوند و گاهی یک شبه، بخش اعظمی از سرمایه خود را از دست می دهند.
از طرفی سیاستهای اقتصادی کشور مبنی بر اقتصاد مقاومتی است و این موضوع تاثیرات جدی را روی فعالیتهای کسب و کارهای ایرانی گذاشته و فرصتهایی را پیش روی آنها قرار میدهد. با توجه به این موضوع، اینکه کسب و کارهای ایرانی باید در چنین شرایطی چه استراتژی را اتخاذ کنند، بهانه ای شد تا پیشنهادات دکتر محمد بلوریان تهرانی، مدرس و مشاور کسب و کار را در این زمینه جویا شویم.
دکتر محمد بلوریان تهرانی میگوید: در حال حاضر کسب و کارهای ایرانی دانش اقتصادی لازم را برای پیشبرد فعالیت های خود ندارند. البته در سطح کسب و کارهای بزرگ این دانش اقتصادی وجود دارد، اما واحد های کوچک و متوسط متاسفانه دانش اقتصادی مناسبی ندارند. به عنوان مثال در حال حاضر برخی سازمان های ایرانی تفاوت رکود و تورم را نمی دانند یا با مفهوم بحران آشنا نیستند.
اگر کسب و کارهای ایرانی قصد دارند همگام با سیاست های اقتصادی دولت و هم راستا با مقتضیات اقتصاد مقاومتی فعالیت های خود را پیش ببرند، در ابتدای امر باید سطح دانش اقتصادی خود را ارتقا دهند. با توجه به اینکه بازاریابی از دل اقتصاد بیرون آمده است، کسب وکارهای ایرانی باید با این مفاهیم آشنا شوند.
او ادامه می دهد: به عنوان نمونه هنگامی که مدیران کسب و کارهای ایرانی با مفهوم بحران آشنا نباشند به این موضوع واقف نیستند که GNP یا تولید ناخالص ملی در شرایط بحرانی کاهش پیدا میکند و این موضوع افزایش بیکاری را به همراه دارد. این گونه اتفاقات علایم دوران بحران است که مدیران کسب و کارهای ایرانی باید به آن مسلط باشند.
هنگامی که سطح دانش اقتصادی سازمانها افزایش پیدا کند، مدیران کسب وکارهای ایرانی به راحتی میتوانند علایم مختلف را درک کنند اما برخی کسب و کارها هنگامی که به دانش اقتصادی مسلط نباشند، در طول یک شب ممکن است بخش اعظمی از سرمایه خود را از دست دهند.
تحقیقات بازار
یکی دیگر از اقداماتی که کسب و کارهای ایرانی باید در شرایط کنونی اقتصادی انجام دهند، این موضوع است که منتظر خرید مشتری نباشند و اتفاقا باید برنامه ریزی های مناسبی را در حوزه فروش محصولات به مشتریان و جذب آنها انجام دهند. این موضوع بسیار حائز اهمیت است که سازمان ها باید نیرو و امکانات خود را در راستای فروش محصولات سازماندهی کنند. به صورت کلی سطح خرد باید آمادگی برای فروش محصولات خود را پیدا کند و نخستین معضل کسب و کارهای ایرانی در این راستا، نداشتن دانش تحقیقات بازار است.
به عبارت دیگر یکی از اقدامات اولیه ای که هر کسب وکار ایرانی باید انجام دهد، سرمایه گذاری روی تحقیقات بازار است تا از این طریق مشتریان خود را به خوبی بشناسد. از طرفی شناخت رقبا و سیستم های توزیع و پخش در بازار نیز باید از طریق فرآیند تحقیقات بازار برای سازمان هویدا شود و رقبایی که وارد یا خارج بازار می شوند باید برای کسب و کارها مشخص شوند. در این میان سازمان های ایرانی باید جاذبه های بازار را شناسایی و فرصت ها و کمبود ها را برای پیشبرد فعالیت های خود مشخص کنند.
این مدرس کسب و کار بیان میکند: پس از اینکه کسب و کارها از طریق تحقیقات بازار مشخص کردند که چه گروه مخاطبانی در کدام قسمت از بازار، چه محصولاتی را می خواهند، باید سرمایه گذاری های لازم را انجام دهند و محصولاتی را تولید کنند.
معمولا سرمایه داران ایرانی تمایل دارند به صورت سهامی خاص و با سرمایه اندک کسب و کاری را آغاز کنند، اما اقتصاد با شرکت های سهامی خاص پا نمی گیرد چون کسب و کارهای کوچک که سهامی خاص هستند و سرمایه اندکی دارند، محصولات کمی را به بازار عرضه می کنند و سودآوری پایینی نیز دارند، این در حالی است که سرمایه های کوچک باید با یکدیگر جمع شوند و سهام واحد های بزرگ را بخرند و سرمایه های خود را متراکم کنند تا از این طریق حجم تولید بالا رود و تولید انبوه شود و به مراتب قیمت تمام شده محصولات نیز کاهش پیدا کند.
او می گوید: کسب و کارها باید در تلاش باشند در حجم وسیع تری کار کنند و دولت نیز در گذشته قوانینی مبنی بر این موضوع گذاشت که هفت نفر می توانند دور یکدیگر جمع شوند و شرکت های تعاونی را تشکیل دهند، در چنین شرایطی یک سرمایه به هفت سرمایه تبدیل می شود. یکی از مشکلات کسب و کارهای ایرانی این موضوع است که در حجم کوچکی کار می کنند و چون سودآوری ندارند، قابل رقابت در بازار نیز نیستند.
ادغام کسب و کارهای کوچک
بلوریان تهرانی پیشنهاد میکند: کسب وکارهای کوچک ایرانی باید با یکدیگر ادغام شوند و کنسرسیوم تشکیل دهند. از طریق این موضوع، کسب و کارها بزرگ و قوی می شوند و در بازار توان رقابت با سایر رقبا را می توانند داشته باشند اما ماهیتا صاحبان سرمایه تمایل به داشتن شریک و ادغام شدن را ندارند و فرهنگ شرکت های سهامی عام نیز بسیار ضعیف است.
به صورت کلی پس از ادغام، کسب و کارهای ایرانی می توانند تولید را افزایش دهند و به همین میزان توزیع خود را تقویت کنند و از سطح محلی به ملی برسد. در این میان فروش محصولات باید توأم با سود باشد، اما برخی کسب وکارهای ایرانی در حال حاضر فروش را برای بقای خود انجام می دهند و هنگامی که سرمایه کسب و کارها بازگشت پذیر نباشد، آنها دچار رکود و مجبور به تعدیل نیروی خود می شوند یا حتی دربعضی از مواقع به تعطیلی کشیده می شوند.
سازمان های ایرانی باید درجاهایی که مزیت نسبی دارند، فعالیت کنند تا از این طریق با سود مناسبی همراه شوند. از طرفی اگر در صورت ادغام، حجم تولید افزایش پیدا کند، قیمت تمام شده نیز پایین می آید و سود مناسب در تولید، بیشتر به دست می آید. در چنین شرایطی کسب و کارها می توانند قدرت چانه زنی بالاتری داشته باشند.
مقابله با کاهش صادرات
این مدرس کسب و کار خاطرنشان می کند: یکی از مشکلات کسب وکارهای ایرانی، کاهش صادرات است. در صورت بالا بودن دانش اقتصادی مدیران کسب و کارها می توانند فرصت ها را کشف و از آنها استفاده کنند. به عنوان نمونه یکی از فرصت های پیش روی کسب وکارهای ایرانی این موضوع است که در حال حاضر اتحادیه اروپا، با کشور روسیه مبادلات تجاری خود را کاهش داده و این کشور را تحریم کرده است.
با توجه به این موضوع، فرصتی پیش روی کسب و کارهای ایرانی قرار گرفته است که محصولات خود را به این کشور صادر کنند، اما نمی توانند این کار را انجام دهند چون محصولات سازمان های ایرانی نسبت به محصولات شرکت های موجود در ترکیه گران تر هستند. به صورت کلی بازار هدفی مانند روسیه وجود دارد که این بازار هدف، موردنظر برند های ترکیه ای نیز است.
ترکیب نقاط قوت با فرصت ها
در حال حاضر کسب وکارهای ایرانی صادر کننده محصولات صنایع تبدیلی هستند و این محصولات از تغییر شکل موادخام دامی و فرآوری شده به دست می آید و به شکل بسته بندی شده به بازار عرضه می شود. سازمان های ایرانی این تخصص را دارند و می توانند این محصولات را به کشور روسیه صادر کنند، اما متاسفانه آنها از کسب و کارهای ترکیه ای بسیار عقب هستند چون کسب و کارهای این کشور در ابعاد وسیع تر محصولات را تولید می کنند و قیمت تمام شده محصولات شان از محصولات ایرانی پایین تر است.
از طرفی کیفیت محصولات ترکیهای از ایرانی بالاتر است چون تمامی استانداردها را رعایت میکنند. به عبارت سادهتر سازمانهای ایرانی باید تجزیه وتحلیل SWOT را بلد باشند و نقاط قوت، ضعف، تهدیدات و فرصتها را به خوبی شناسایی کنند چون اگر فرصتی وجود داشته باشد، اما کسب وکارهای ایرانی نقاط قوتی نداشته باشند، آنها از این فرصت نمیتوانند استفاده کنند.
به عبارت دیگر کسب و کارهای ایرانی زمانی میتوانند از فرصت استفاده کنند که نقاط قوت را با فرصت ها ترکیب کنند و در غیر این صورت فرصت برای کسب وکارهای ایرانی میسوزد. در این میان یکی از اقداماتی که سازمانهای ایرانی باید به آن توجه کنند، آموزش تخصصی بازاریابی و مباحث صادرات است.
به عبارت دیگر تجار، بازرگانان و… مدت بسیار زیادی از این مقوله ها دور بودهاند و در سیستم انحصاری سنتی کار کردهاند و در حال حاضر بر این باورند که با روشهای سنتی میتوانند در اقتصاد رقابتی استراتژیک موفق شوند، اما در حقیقت این گونه نیست. تنها راه بقا در شرایط حاضر، گذار از سنت به مدرنیته و همگام کردن محیط درونی کسب و کار با تغییرات کلان اقتصادی است
منبع