بزرگترین مشکل بنیانگذاران و صاحبان کسب و کارهای کوچک این است که این افراد در حوزهی خودشان متخصص هستند، ولی در مواردی که برای اجرای کارآمد یک کسب و کار لازم است تازهکار میباشند. به همین خاطر است که دیر یا زود شکست میخورند.
اجازه ندهید این اتفاق برای شما بیفتد. اگر چیزی را در مورد کسب و کار نمیدانید، به راحتی اعتراف کنید که نمیدانید. با این نکاتی که در ادامه میخوانید، میتوانید موفقیت خود و شرکتتان را تضمین کنید.
همیشه مطمئن شوید به اندازهی کافی پول نقد در بانک دارید و خواهید داشت.
مشکل مالی، رایجترین حالت شکست کسب و کارها محسوب میگردد. اگر میدانید که مشکل نقدینگی دارید همین حالا سعی کنید این مشکل را برطرف نمایید.
نمیتوانید سریع کارکنان بد را اخراج کنید.
فقط مطمئن شوید که میدانید آنها باعث مشکل شدهاند، نه شما(به نکتهی بعد توجه کنید).
احتمالا مشکل از خود شماست.
۹۰ درصد تمام مشکلات، مشکلات مدیریتی هستند. وقتی کارها به خوبی پیش نمیروند اولین چیزی که در آن به دنبال پاسخ هستیم آینه است.
مراقب ستارهها و کارکنان خوب خود باشید.
هزینهی از دست دادن یک کارمند خوب خیلی زیاد است، ولی رهبران کسب و کارها به ندرت وقت میگذارند تا از انگیزهی درست کارکنان برتر خود اطمینان حاصل کنند و مانع به چالشکشیده شدن آنها شوند و خسارات آنها را جبران نمایند.
نباید با کارکنان خود مثل فرزندان، دستیاران شخصی، یا روانپزشک خود رفتار کنید.
اگر از کارکنان خود سوء استفاده کنید پشیمان خواهید شد.
یاد بگیرید که زیاد “بله” و “خیر” بگویید.
دو کلمهی خیلی مهم که بنیانگذاران و مالکان کسب و کارها خیلی از آن استفاده میکنند “بله” و “خیر” است. این دو کلمه، قاطعیت شما را نشان میدهند.
به حرف مشتریان خود خوب گوش کنید.
بازخورد مشتریان، یکی از مهمترین اطلاعاتی است که هر کارآفرین باید به دنبالش باشد، ولی با این حال بسیاری از کارآفرینان ارزش کمی برای مشتریان خود قائل هستند.
دو کلمه را یاد بگیرید: شایستهسالاری و پارتیبازی.
شایستهسالاری یعنی نحوهی ادارهی یک سازمان. یعنی شما صرفا بر اساس توانایی و موفقیت افراد، آنها را به رسمیت شناخته و به آنها پاداش میدهید و یا جبران خسارت مینمایید. پارتیبازی هم یعنی نحوهی اداره نکردن یک سازمان، یعنی بر اساس علاقه و تعصب خود عمل کردن.
بدانید که چه وقت شفاف باشید و چه وقت نباشید.
همانطور که شفاف بودن در بعضی جاها مفید است، گاهی اوقات هم میتواند مضر باشد. گاهی باید با روی باز دانستههای خود را به اشتراک بگذارید و گاهی هم باید دهان خود را ببندید. باید بدانید که کجا و در مقابل چه کسی لب به سخن بگشایید، و این امر تنها با تجربه حاصل میشود.
به نیروی خود اعتماد کنید.
این عبارت معمولا تکرار میشود ولی به ندرت درک شده است. معنی این جمله این است که غرایز خود شما یک ابزار تصمیمگیری خیلی ارزشمند هستند. ما در بسیاری از موارد به گذشته نگاه کرده و با حسرت میگوییم”افسوس، میدانستم که فلان ایده، ایدهی بدی بود”. ولی مهم این است که بدانید چطور به غرایز خود دسترسی پیدا کنید. فقط بنشینید، آرام باشید، و به خودتان گوش کنید.
مالکیت معنوی خود را حفظ کرده و از آن حمایت کنید.
خیلی از شماها تفاوت بین کپیرایت، علامت تجاری، اسرار تجاری، و ثبتاختراع را نمیدانید. اگر از مالکیت معنوی خود حمایت نکنید تنها مزیت رقابتی خود را از دست خواهید داد.
یاد بگیرید توافقنامههای کارآمد را خوانده و بنویسید.
هر چه توافقنامههای شما کارآمدتر باشند، روابط کسب و کار شما هم بهتر خواهند بود.
کسب و کار خود را مانند یک کسب و کار اداره کنید.
بسیاری از کارآفرینان، کسب و کار خود را مثل امور مالی شخصی خود اداره میکنند. ولی این خیلی بد است. برای کسب و کار خود یک نهاد مناسب ساخته و آن را از زندگی شخصی خود جدا کنید.
امور مالی درونی و خارجی خود را بشناسید.
اگر از درآمدها، هزینهها، سرمایههای موردنیاز، سودها(خالص و ناخالص)، بدهی، جریان نقدی، و نرخ مالیاتی کارآمد خود مطلع نیستید، دچار مشکل بزرگی خواهید شد.
در پشت هر شرکت شکستخوردهای، یک رهبر بیکفایت، خیالباف و ناکارآمد وجود دارد. جالب اینجاست که هیچ یک از آنها حتی یک ایدهی درست و کوچک هم نداشتند و اکثر آنها هنوز هم ایدهای ندارند. سعی کنید مثل این افراد نباشید.
منبع: http://www.modirinfo.com