پولدار شو (pooldarsho.ir):
صاحبه با زن مبتکر خانم فرانک ابراهیمی: روش جدید آموزش زبان
لطفا درباره اختراعتان و مراحل ثبت و استفاده از آن توضیح دهید.
من دو اختراع دارم؛ نخستین اختراعم مربوط به سیزده سال پیش یا کمی بیشتر است که در سال ۷۲ در زمینه شیمی در ایران به ثبت رسید و اختراع دوم که در سال ۸۲ به ثبت رسید، اما فقط ثبت اولیه و چون مالکیت معنوی در ایران چندان پشتوانه قدرتمندی ندارد، به استرالیا رفته و آن را در آنجا به ثبت رساندم. در آنجا من یک سری مراحل قانونی را پشت سر گذاشتم تا مورد تأیید استرالیا، نیوزیلند، انگلیس و آمریکا قرار گرفت و بعد هم تأیید کردند که این تکنیک نهم آموزش زبانهای زنده دنیاست و با نام «بیتا متد» به ثبت رسیده که هماکنون وارد مراحل جهانی نیز شده است.
در این راستا، ما نامهنگاریهای زیادی در داخل کشور انجام دادیم و از طریق آقای خاتمی هم پیگیری شد، اما متأسفانه با رخدادهایی چون زلزله بم و مرگ مادرم همراه شد و پس از آن هم من به عنوان دانشجو در استرالیا پذیرفته شدم که باعث شد فاصله زیادی بین صحبتهای آقای خاتمی با دفتر نهاد ریاستجمهوری و پیگیری کارهای من بیفتد. تا اینکه در اواخر دوره آقای خاتمی، باز هم به ایران برگشتم و از طریق ایمیل، خواستار پیگیری موضوع شدم که من را به وزارت علوم معرفی کردند و در بخش پژوهش وزارت علوم، به من تأییدیه داده شد.
در بخش آموزش هم نامهای ارسال شد که پیگیری شود اما متأسفانه هیچ خبری نشد، با همین روش ما در خارج از کشور، زبانهای دیگر را به صورت خصوصی آموزش میدهیم. در داخل ایران نیز تاکنون حدود ۱۵۰۰ نفر این دوره کوتاهمدت را گذراندهاند و هماکنون میتوانند مکالمه کنند. در این روش هیچگونه گرامری وجود نداشته و پایه آن مبتنی بر زبان مادری هر کسی است. مثلا اگر قرار است یک ایتالیایی، زبان آلمانی یاد بگیرد، از طریق ایتالیایی آلمانی را یاد میگیرد. این روش در مورد همه زبانهای زنده دنیا صدق میکند. در ایران ما به سفیر لیبی و چین، فارسی را آموزش دادهایم. این روش مربوط به تمام سنین و مشاغل میشود. زبان انگلیسی را از صفر شروع میکنیم. در این روش، هر جلسه ۵/۱ ساعت است که پس از شش جلسه دوستان میتوانند جملاتی را که دوست دارند، ساخته و صحبت کنند، بدون اینکه هیچ گونه گرامری آموزش داده شده باشد. کارآیی کلاس را میتوان در نحوه رضایت دانشجویان به طور کلی دید. تا به حال هیچ ارگان دولتی نه از لحاظ مالی و نه اداری من را حمایت نکرده است و چون به علت نداشتن پشتوانه لازم در سطح دولتی موفق به انجام این کار نشدم، هماکنون خصوصی مشغول فعالیت هستم.
ترم یک، مکالمه روزمره است برای افرادی که در سطح مکالمه روزمره میخواهند بدانند کاملا کافی است. ترم دو فهم رسانههاست.
یعنی به نحوی آموزش سمعی و بصری؟
البته نه به آن شکلی که تاکنون در ایران بوده است. درواقع آموزش فنونی برای استفاده از مطبوعات و رسانههای خارج از کشور است. ترم سوم، ویژه سیاستمداران و افرادی است که با کنفرانسها و همایشهای خارج کشور سر و کار دارند و در آنجا سخنرانی میکنند و تکنیکهای جذب شنونده و مخاطب آموزش داده میشود. بیشترین متقاضی ما هماکنون در ترم یک است، چون معمولا به علت موفق نبودن هشت تکنیک پیشین در ایران، بیشتر افراد در مکالمه مشکل دارند و نبودن محیط در ایران نیز مزید بر علت شده است.
در کل، این اختراع دوم من بود که دوستان انجمن ملی زنان لطف کرده و اجازه فعالیت در این انجمن را دادند که البته هنوز به طور جدی فعال نیست.
هماکنون جای مشخصی برای تدریس دارید؛ مثلا آموزشگاه یا مؤسسه؟
خیر، تنها یک دفتر خصوصی دارم که در زمان حضور در ایران، کلاسهایم را در آنجا برگزار میکنم.
تبلیغات چه؟
خیر، من یک محققم و به تکنیکی دست یافتهام که برای جهانیان کاربرد دارد، ولی متأسفانه در ایران اصلا با آن برخوردی نمیشود؛ چه برسد به خوب یا بد آن! تاکنون هیچ توجهی از بخشهای دولتی به این تکنیک نشده و تنها در دوره آقای خاتمی بود که به مصاحبههای من در روزنامهها توجه و خواستار پیگیری شدند و از ایشان سپاسگزارم.
در جشنواره شیخ بهایی سال ۸۲، من جزو پانزده نفر کارآفرین ایران شدم، ولی باز هم نتیجه مورد نظر من به دست نیامد. من قصد داشتم این روش را به عنوان یک روش جهانی مطرح کنم، چراکه بسیاری از هزینههای آموزش زبان ما را کاهش میدهد. هنوز هم توریستها در کشور ما در یافتن یک آدرس مشکل دارند.
من تنها خواستار گسترش این تکنیک هستم و علت اینکه تاکنون هم آموزشگاهی تأسیس نکردم همین بوده است. ما میخواهیم تا آموزشگاههای ما دانشگاهها و کتب درسی تغییر پیدا کرده و پایه و اساس گرامر را حذف کنیم. این تنها یک ادعا نیست و ثابت شده است. حدود ۱۸۰۰ مرکز آموزشی در خارج از کشور تقاضای خریداری این تکنیک را کردهاند که فعلا منتظر پاسخ مؤسسات آمریکایی هستیم تا آن را به عنوان یک روش جهانی اعلام کنند اما درخواست من از بخشهای دولتی این است که به مخترعان داخلی اهمیت دهند. کشور ما برای ما هزینههای زیادی را کرده است اما زمانی که نوبت به بازدهی میرسد، آن موقع کشورهای خارجی به سراغ ما میآیند ولی من دوست دارم ابتدا این روش در کشور خودم ثبت شود. من هماکنون به راحتی میتوانم اقامت استرالیا را به دست آورم و در حال حاضر هم در بهترین دانشگاه استرالیا «نیوست ولز» تحصیل میکنم و هماکنون در مرخصی تحصیلی هستم تا شاید این روش را در کشور خودم ثبت کنم. من نامهنگاریهای زیادی با ارگانهای مختلف کردم که همه آنها موجود است اما حتی نیم نگاهی هم به این قضیه نکردند. همه نامهها پاراف شد و به خودم برگشت و دیدم بینتیجه است و هرچقدر بیشتر تلاش کردم کمتر مورد توجه بودم. هر ساله اعلام میکنند که عده زیادی از نخبهها از کشور خارج شدهاند اما تنها اعلام این امر کافی نیست و باید کاری کرد تا این نخبگان حفظ شوند. وکیل من در استرالیا که کارهای پذیرشم را انجام می داد، بدون پیشنهاد دستمزد گفت: تنها در درآمد این روش با شما شراکت میکنم که نشان آیندهنگری آنهاست. اما در ایران، این خود مخترع است که دنبال همه کارهایش میرود و باز توجهی به او نمیشود. من به بیشتر دانشگاههای ایران نامه نوشتم، اما هیچ کدام به من پذیرش ندادند. من هر ساله با هزینه شخصی، ارز کشور را به دانشگاه خارج میدهم و آن کشور علاوه بر آن سرمایه فکری را هم میبرد. من علاقهای به ماندن در آنجا ندارم و باید به فکر تأمین زندگی خود هم باشم. پس مسلما به کشوری میروم که آینده من را تأمین کند و در این میان، تنها من نیستم و خیلیهای دیگر هم هستند.
باید بگویم که این روش میتواند برای ما ارزآوری هم داشته باشد. اساتید خارجی را دعوت کنیم و این روش را به آنان آموزش دهیم. کتاب این روش در کشور ما چاپ شود. چرا این روش در ایران اعلام نشود؟ اگر در خارج ثبت شود، باید این روش را از آنان خریداری کنیم. خب، چرا از اول همین کار در کشور ما نشود؟ دانشگاههای ما از نظر علمی چیزی کمتر از خارج ندارند. یک بار در خارج به من گفتند که ما به شما جهان سومیها کمک میکنیم، اما اینطور نیست من گفتم: این جهان سومیها هستند که به شما کمک میکنند شما که زبان اصلیتان انگلیسی است، تکنیک آموزش زبانتان را یک جهان سومی به شما آموزش میدهد و علت این دیدگاه، خود ما هستیم.
در انگلیس برای آموزش فارسی رفته بودم و با وجود اینکه ثابت شده این روش بازدهی دارد، سفارت ایران در انگلیس گفت باید آزمایش شده و یک کلاس آزمایشی تشکیل شود که هیچ خبری از آن نشد. در اینجا هم به مراکز آموزش فارسی مراجعه کردم، اما خانم مسئول آنجا که یک کتاب در زمینه آموزش فارسی داشتند، اصلا زیر بار نرفتند که این متد جدید است. هماکنون حدود پانزده سال سابقه تدریس دارم و از همان سال ۷۲ تأییدیه استادهای من وجود دارد که توانایی تدریس داشتم. باید به این متد توجه شود تا ضعف زبان انگلیسی در ایران برطرف شود.
این روش شما تنها در زبان انگلیسی کاربرد دارد؟
خیر، کاربرد آن برای همه زبانهای زنده دنیاست.
این آزمایش و ثابت شده است؟ مثلا فرانسه به کسی آموزش داده شده؟
ابراهیمی: بله. البته این به آن معنا نیست که من به همه زبانها مسلطم.
شما به چند زبان مسلط هستید؟
ابراهیمی: من معلم خصوصی آلمانی داشتم، ولی با روش خودم آن را کامل کردم و در دانشگاه هم واحد فرانسه داشتیم. در عربی هم چون آموزش تفسیر قرآن به زبان انگلیسی را داده بودم و این کار را از سال ۷۲ و از ارشاد استان مرکزی شروع کردم، سر رشته دارم، اما به اندازه انگلیسی ام قوی نیست. با اساتیدی که به زبانهای گوناگون تسلط داشتند، جلساتی داشتیم و به این نتیجه رسیدیم که این تکنیک را میتوانیم برای آموزش زبانهای مختلف به کار بریم و این امر تأیید شد.
محور اصلی تکنیک گذشته نیز تکیه نکردن بر گرامر است. تاکنون سابقه نداشته که از کودکی به یک نفر گرامر یاد دهند و در یک سال موفق شود به آن زبان صحبت کند. پس دوره آموزش ما هم نباید از گرامر شروع شود و این روند کاملا اشتباه است. ما فارسیزبانان هنوز هم به گرامر فارسی تسلط کاملی نداریم و مکالمات ما آنچنان مبتنی بر گرامر نیست. ما نه معلمهای بدی داریم، نه دانشجوهای بدی و نه… بلکه روش تدریس ما بد بوده است. البته همه این سخنان من بنا بر مطالعات زبانشناسی و روانشناسی است. متأسفانه، در جشنواره خوارزمی هم که شرکت کردیم، نامهای به من داده شد که طرح شما در اولویت نیست و بعد ترجمه یک گروه به عنوان اثر برگزیده علوم انسانی برگزیده شد. ترجمه، کار جدیدی نیست و باید طرحهای نو در جشنوارهای به این سطح مطرح شود. من نه پشتوانه مالی میخواهم، نه چیز دیگری، بلکه تنها میخواهم به این روش هم نگاهی انداخته و در کشور اجرا شود، البته نه به خاطر اینکه طرح من است. این توانایی را خداوند به من عطا فرموده و متعلق به این کشور است، پس چرا به کشور دیگری برود؟
رشته اصلی شما، زبان است؟
ابراهیمی: من لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه آزاد اراک هستم اما تحقیقات و طرحهای زیادی داشتهام، ولی چون با رشتهام مرتبط نبوده، تأیید نشده است. اختراع اول من را هم بعد از ثبت متوجه شدند که رشتهام شیمی نیست. و الا شاید آن هم ثبت نمیشد. به هر حال چرا میگوییم یک نفر تنها در چهارچوبی که درس خوانده باید فکر کند؟ دختر من هفت سال سن دارد و به همبازیهایش آموزش انگلیسی میدهد. خوب باید به تواناییهای او توجه کرد. نباید دایرهای کشید و گفت تنها در این محدوده فکر کن. معلم شیمی من در دبیرستان به من نمره هشت داد و گفت: چون خیلی سر کلاس بحث میکنی. من اصلا حاضر به ادامه نشدم و شیمی را تکماده کرده و قبول شدم و جالب آن که یک سال پس از این و گرفتن دیپلم، اختراع شیمی من ثبت شد. پس استانداردهای ما کیفی نیست و بیشتر آنها کمی است.
اگر درباره روشتان توضیحی بیشتری بدهید.چه فرقی با بقیه دارد؟
ابراهیمی: بسیار ساده است. این روش هماکنون فقط متعلق به استرالیاست و ما حق هیچگونه توضیحی را درباره آن نداریم. من نامههایی را با وکیلم امضا کردهام که تنها پس از جهانی شدن آن میتوانم صحبت کنم، چون در ایران حق کپیرایت نیست، در مورد بازدهی آن چیزی نمیگویم، چرا که شاگردان من هستند که به این روش آموزش دیدهاند و نتایج کارهایم را همه می توانند ببینند. یکی از مهمترین مزایا، بالابردن سرعت یادگیری است.
این شاگردها فقط به زبان انگلیسی آموزش دیدهاند؟
ابراهیمی: انگلیسی و فارسی. در خارج از ایران، آموزش فارسی داشتهام، اما خیلی دوست دارم که یکی از دانشگاههای ایران به من پذیرش بدهد، چون هزینه آمد و رفت و زندگی در آنجا بسیار سخت است. در انگلیس بسیاری از مهاجران، انگلیسی یا فارسی بلد نیستند و در کلاسها شرکت میکنند.
آیا شاگردان شما مدارک معتبری مثل TOFEL یا IELTS هم گرفتهاند؟
در ایران بله. دوستانی بودهاند که در مراحل بعدی مانند IELTS موفق شدهاند و یا فردی بود که نفر نهم کنکور زبان شد.
در پایان اگر صحبتی دارید، بفرمایید.
ابراهیمی: تنها از دستاندرکاران میخواهم که حمایت کنند، چون در عمل واقعا هیچ حمایتی نبوده و تنها در حد حرف بوده است؛ این به نفع ما و کشور ماست.
به نقل از سایت دکتر شعاری