راه اجدادم را ادامه دادم
در شهر گمیشان از توابع استان گلستان و در سال ۱۳۵۳ به دنیا آمدم. من راه آبا و اجداد خود را انتخاب کردم. آنها سالیان سال در زمینه تولید طناب فعالیت داشتند و از تاجران بزرگ و به نام بودند که از راه مواصلاتی شهر آستارا، طناب را به کشور شوری صادر می کردند. فعالیت آنها باعث رشد و پویایی این صنعت شده بود.
جد من اعتقاد داشت که فرزندانش باید راه صنعت را بپیمایند چون آینده خوبی برای آن متصور بود و به آنها توصیه کرده بود سراغ کشاورزی و فعالیت های دامی نروند. من نیز با توجه به این سابقه درخشان و پیشینه قوی، پیشنهاد تأسیس کارخانه تولید طناب را به پدرم دادم و از ایشان خواستم سرمایه ای در اختیار من قرار دهد.
پدرم این پیشنهاد را پذیرفت و از من حمایت کرد. با وجود حجم زیاد نخ و طنابی که از دیگر شهرها به استان گلستان وارد می شد اما باز هم جوابگوی نیازها نبود. من با توجه به این احساس نیاز و هم چنین شرایط اقلیمی که استان گلستان دارد به این حقیقت پی بردم که تولید نخ و طناب در شهرم بازدهی اقتصادی بالایی خواهد داشت.
تأسیس کارگاه در شهرک صنعتی
من توانستم در رشته جامعه شناسی از دانشگاه فارغ التحصیل شوم. به علت علاقه ای که به تدریس داشتم، کار تحصیل و تدریس را همزمان در دوران دانشگاه ادامه دادم .بعد از دوران دانشگاه، توانستم در شهرکی صنعتی کارگاه خود را تأسیس کنم و بعد از اخذ مجوزهای مربوطه و راه اندازی ماشین آلات مورد نیاز، محصولات خود را روانه بازار کنم.در آن دوران علاوه بر سرمایه دریافتی از پدرم ، برای تأمین بودجه مورد نیاز، وامی ۴۳ میلیون تومانی از بانک گرفتم.
استقبال گسترده مشتریان
تجهیزات ما شامل انواع کاهبندی، سه ماشین نخ تاب بیلر، سرکیسه دوزی و نخ های کادویی بود. البته همزمان با تولید محصول و راه اندازی خط ، خدمات پس از فروش و گارانتی را شروع کردیم طوری که با استقبال گسترده ای از سمت مشریان مواجه شدیم. به زودی توانستیم کار خود را توسعه بدهیم و تجهیزات را دو برابر کنیم و به سمت تولید طناب که قسمت نهایی طرح بود خیز برداشتیم و توانستیم با موفقیت به سرانجام برسانیم. ملاک من برای انتخاب کارمندانم ، استفاده از افراد بومی و غیر آشنا است.
در حال حاضر ۲۰ کارگر در اختیار داریم که در سه شیفت کاری کار می کنند و در حدود ۱۲۰۰ تن نخ کادویی و شیشه دوزی تولید می کنیم.
سیاست فروش و بازاریابی
ما از ابتدا سیاست خود را، تعامل با عمده فروشان قرار دادیم. به طوری که از مشتریان خواستم در صورت خرید به بازار مراجعه کنند و به کارخانه نیایند. در حال حاضر به استان هایی هم چون خراسان، گیلان ، سمنان، مازندران و تهران، خدمات ارائه می کنیم. حضور در بازارهای جهانی از اهداف بلند مدت ماست. در همین راستا تعاملاتی با کشورهای حاشیه خلیج فارس داشته ایم.
مبارزه با باورها و سنت های غلط
متأسفانه در آن زمان باورها و سنت های غلط باعث شده بود تا زنان نقش کمتری در فعالیت های اقتصادی داشته باشند طوری که رفته رفته حس مسئولیت پذیری و خطر پذیری در آنان تضعیف شده و به این باور رسیده بودند که نمی توانند مدیران موفقی باشند. به عنوان مثال، کسانی که ارتباط نزدیکی با پدرم داشتند، او را به خاطر سرمایه ای که در اختیار من گذاشته بود شماتت می کردند.
من با تمام مشکلات مبارزه کردم و توانستم این فضا را به نفع خود تغییر دهم چون اعتقادم بر اینست که کاری که آسان و بی دغدغه بدست آید، خیلی آسان هم از دست خواهد رفت. مثالی دیگر برایتان بزنم. با توجه به مسافت ۲۵ کیلومتری میان کارخانه و منزل مجبور بودم از ماشین استفاده کنم.
اما بارها توسط اطرافیان تحت فشار قرار گرفتم که رانندگی نکنم. اما من اعتقادی به این حرف ها نداشتم و هر روز با ماشین راهی کارخانه می شدم. البته امروزه اوضاع خیلی بهتر شده و زنان تأثیرگذاری زیادی در اجتماع و اقتصاد دارند. با توجه به اینکه به لحاظ مالی هیچ مشکلی نداشتم دلیل اصلی من برای حضور در این عرصه کارآفرینی و تولید ثروت بوده است.
منبع: http://iranrooyesh.ir