در خیابان انقلاب کنار انواع و اقسام کافههایی که از جلویشان رد میشویم نام کافه «رادیوهفتیها» توجه خیلیها را به خودش جلب میکند. بیشتر هم به خاطر برنامه «رادیوهفت» است.
در این کافه، منصور ضابطیان، محمد صوفی، اشکان مزیدی، خشایار رفع نژاد و سارا اسکویی که هر کدام قسمتی از رادیو هفت را میچرخاندند سرمایهگذاری کردهاند تا هم برنامه شان کافه دار شود و هم از این راه درآمد داشته باشند، البته بعد از راه اندازی این کافه، چند برنامهی دیگر هم این کار را انجام دادند که البته به موفقیت نرسیدند. دلیل پا برجا بودن رادیو هفتیها به خاطر رفتار حرفه ایشان و گذر از مراحل سخت و آسانی است که پنج نفر که حالا روبرویم نشسته اند به طور کامل آنها را برایتان توضیح میدهند.
کافه زدن برای برنامهی رادیو هفت به خاطر درآمد بیشتر بود یا گسترش دادن نام رادیو هفتیها؟
محمد صوفی: ایدهی اصلی این کافه از طرف خشایار رفیع پور مطرح شد. اما قبل از آن هم به داشتن کافه مخصوص به خودمان فکر میکردیم. میخواستیم مکانی باشد تا رادیو هفت و بچههایش در آنجا راحت باشند و به قول معروف پاتوقی داشته باشند. ما این پیشنهاد را به همهی اعضای گروه دادیم تا آنها هم در این کسب و کار شرکت کنند و در نهایت، پنج نفری کافه رادیو هفتیها را راه اندازی کردیم.
منصور ضابطیان: وقتی شما برندی میسازید خوب است که این نام را گسترش دهید و در این زمان خیلی به فکر درآمدش نیستید. شاید مهمترین انگیزه امان، گسترش نام رادیو هفتیها بود.
سرمایه گذاشتید تنها برای گسترده شدن این اسم؟
منصور ضابطیان: سرمایه گذاشتیم و این بیشتر به خاطر جور شدن جنس رادیو هفت بود گرچه دغدغهی درآمد هم بعد از مدتی مطرح شد اما زیاد به اندازهی گزینهی اول پررنگ نیست.
من هنوز قانع نشده ام و اشکان مزیدی نفر سومی که رو به رویم نشسته سعی میکند من را قانع کند.
اشکان مزیدی: همهی ما میخواستیم همیشه یک کسب و کار مرتبط با مواد غذایی داشته باشیم. با توجه به سفرهایی که در تمام این سالها رفته بودیم و مکانهای مختلف را از نزدیک دیده بودیم، آمادگیهای لازم را داشتیم. اما قبل از رادیو هفت، وقت نمیکردیم کافهای بزنیم و دنبال کارهای آن برویم.
منصور ضابطیان: در ادامهی صحبتهای اشکان باید بگویم که رادیو هفت تنها برنامهای بود که میشد برایش کافه راه اندازی کرد. شاید جنس مخاطبانش باعث میشد ما به چنین نتیجهای برسیم.
مطمئن بودید کافه با اسم رادیو هفتیها میگیرد؟
اشکان مزیدی: ما تا به حال دست به کسب و کار دیگری به جز برنامه سازی نزده بودیم و ریسک کردیم. ریسک در تجارت موضوع مهمی است. با این همه، من یکی که مطمئن بودم کافه با این اسم طرفدار زیادی پیدا میکند چون برنامهی رادیو هفت را خیلیها دوست داشتند ما هم با همین اسم برند سازی کردیم.
قبل از اینکه این کافه را راه اندازی کنید، چقدر در مورد کافه داری تحقیق کردید و از کجا شروع کردید؟
منصور ضابطیان: همهی ما از کافه روهای درجه یک بودیم اما خشایار بیشترین تحقیق را برای شروع کار، انجام داد.
محمد صوفی: من اهل وقت گذرانی در کافههای مختلف نبودم و تنها تعدادی کافهی خاص بود که به نوعی پاتوقم محسوب میشد برای همین فضای کلی کافه را میشناختم. چیزی که ما میخواستیم این بود که وقتی کسی پایش را به اینجا میگذارد حس خوبی داشته باشد. میخواستیم رادیو هفت برای آدمهای اینجا در جریان باشد. حتی بعدها به این نتیجه رسیدیم که نورپردازی کافه را شبیه نور پردازی استادیو رادیو هفت طراحی کنیم تا افراد با این برنامه ارتباط بیشتری برقرار کنند.
خشایار رفیع نژاد: با تمام این اوصاف، چیزی که باید دربارهی آن میدانستیم مکان مناسب برای کافه زدن بود. فکر کردیم اگر در منطقهای باشیم که بورس کافههای مختلف است موفقتر خواهیم بود برای همین خیابان انقلاب را انتخاب کردیم. بعد از انتخاب لوکیشن، نشستیم و سرمایهی اولیهیمان را حساب کردیم.
همه با لوکیشن این کافه موافق بودید؟
منصور ضابطیان: این منطقه دانشجو خیز است و اینجا آمدن برای جوانان راحت تر است. از طرفی ما میخواستیم کافهای داشته باشیم که همهی اقشار جامعه بتوانند در آن اوقات خودشان را بگذرانند. برای همین به نظر همهی افراد گروه، اینجا بهترین جای ممکن به حساب میآمد.
برای کافهدار شدن چقدر سرمایهی اولیه لازم داشتید؟
محمد صوفی: اصلا نمیشود تخمین زد.
سارا اسکویی: همه موافق هستند سرمایه اولیه را بگوییم؟
منصور ضابطیان: بستگی دارد شما چه کافهای میخواهید راه اندازی کنید. یک کافهی لاکچری با مخاطبان خاص میخواهید یا به یک طراحی ساده اما دلپذیر و آرامش بخش بسنده میکنید. برای مثال اگر شما خودتان بخواهید یک کافهی ساده با حداقل امکانات راه اندازی کنید نفری ۲۰ میلیون تومان که وسط بگذارید کافهدار میشوید.
خشایار رفیع نژاد: معیارهای ما آنقدر بلند پروازانه نبود که برای تحقق بخشیدن به آن بخواهیم زیاد پول خرج کنیم. من به صورت جدی دنبال مغازه میگشتم، جایی که بتوانیم در آن رفت و آمد افراد مختلف را ببینیم. تا اینکه اینجا را پیدا کردم. قبلا در این مکان، کافههای زیادی دایر شده بودند که هیچکدام موفق عمل نکردند.
اشکان مزیدی: و البته هیچکدام هم مجوز نداشتند!
محمد صوفی: اینجا بیشتر شبیه متروکه بود تا کافه.
با این حساب، برای مرمتش چه ایدههایی داشتید؟
خشایار رفیع نژاد: قرار بود از رنگها و المانهای رادیو هفت در این مکان استفاده کنیم . برای رنگ کافه از یک گرافیست کمک گرفتیم. میز و صندلیها هم قبلا همین جا خاک میخوردند و فقط آنها را تمیز کردیم. بعد از آن ، هرکسی برای گوشه و کنار کافه ایدهای داشت. منصور ضابطیان ایدهی کتابخانه و نوع نورپردازی خاص داخل جعبههای آن را داد. محمد صوفی دوست داشت در کافه، یک تلویزیون، برنامهی رادیو هفت را پخش کند. که گفتنی است به خاطر این تلویزیون جو کافه خیلی دوست داشتنیتر شد. چرا که ما علاوه بر رادیو هفت پخش زندهی بازیهای فوتبال و والیبال را هم داریم. در این مواقع، کافه خیلی شلوغ میشود. درنهایت خودم هم ایدهی گلدان گذاشتن پشت در کافه را دادم. همین گلها باعث شد خیلیها برگردند و حداقل یک بار سر در کافه رادیو هفتیها را نگاه کنند. همچنین دفتر یادگاری که شما کنار در میبینید هم متعلق به خود برنامهی رادیو هفت است. فنجانهای چای هم از همان نوعی است که در برنامه استفاده میکردیم.
با توجه به اینکه اینجا متروکه بود، مرمتش چقدر طول کشید؟
خشایار رفیع نژاد: حدودا دو ماه.
اشکان مزیدی : در این دو ماه، اینجا تغییرات زیادی کرد. مهمترین آنها خرید وسایل و تجهیزات آشپزخانه بود.
کافه رادیو هفتیها به چه تجهیزاتی نیاز داشت؟
محمد صوفی: پول!
خشایار رفیع نژاد: به هر چیزی که فکرش را بکنید. از فنجان و نعلبکی گرفته تا یخچال و قهوه ساز. گاز، فریزر صنعتی، آسیاب قهوه، دستگاه فرش پرس، مخلوط کن برای درست کردن شیک و اسموتیهای مختلف حداقل دو تا، ماکروویو، تستر و از این دست وسایل برقی. اینها تجهیزاتی بود که ما برای راه اندازی این کافه لازم داشتیم.
منصور ضابطیان: البته مهمترین چیزی که لازم داشتیم حال خوب در کافه رادیو هفت بود. روابط زیادی در کافهها شکل میگیرد و ما میخواستیم کسی که پا به اینجا میگذارد حس و حال خوبی پیدا کند.
کافه رادیو هفت بعد از چه مدتی مخاطب خاص خودش را پیدا کرد؟
سارا اسکویی: درست چند روز بعد از افتتاح، افراد زیادی به ما سر زدند و تعدادی از آنها به مشتریهای همیشگی ما تبدیل شدند. برای این استقبال، ما تبلیغات عجیب و غریبی هم انجام ندادیم تنها عکسی به عنوان کافه رادیو هفتیها در اینستاگراممان منتشر کردیم و چند روز بعد، صفحهی مربوط به این مکان را هم راه اندازی کردیم تا مردم بتوانند نظرات و پیشنهادهای خودشان را برایمان بنویسند.
فکر میکنم آمدن بچههای رادیو هفتی یا هنرمندان، به استقبال مردم کمک می کند و این مکان متفاوتتر دیده میشود و این خودش یک نوع تبلیغ موثر است.
سارا اسکویی: بله اما نه همیشه. این برنامهها مقطعی است. برای مثال گاهی امیر علی نبویان اینجا میآید و برای مخاطبان قصه میخواند یا منصور ضابطیان، خودش از سفرنامههایش برای مردم روایت میکند. البته از اساتید مختلف هم دعوت میکنیم، در این روزها، کافه خیلی شلوغ میشود و افراد باید از قبل جایشان را رزرو کنند. این برنامهها اگر همیشگی باشد تازگی و جذابیت خودش را از دست میدهد، برای همین ما سعی میکنیم هر از چند گاهی یک بار دست به چنین کارهایی بزنیم.
در این زمان سکوت عجیبی بین من و پنج نفر سرمایه گذار کافه ایجاد میشود. همه یک جرعه از فنجانهای چایشان مینوشند و دوباره آن را دورن نعلبکی سفید رو به رویشان میگذارند و سکوت با سئوال بعدی من شکسته می شود.
در سال اول کافه داری چه چیزی بیشتر از همه ، دغدغهی گروه رادیو هفتی ها بود؟
اشکان مزیدی: دوندگیهایی که برای مجوز انجام دادیم بیشتر از هر چیزی دغدغهی ما بود. این دوندگیها شامل گرفتن مجوز و شرکت در کلاسهای بهداشت بود که بر دوش منصور ضابطیان قرار داشت.
منصور ضابطیان: شرکت در این کلاسها آنقدر برایم سخت بود که نمیتوانید تصورش را بکنید. عدهای مرا میشناختند ،جلو میآمدند و سوالاتی میپرسیدند و تعدادی هم با کنجکاوانه نگاهم میکردند.
میگویند برای گرفتن مجوزهای مربوط به یک کافی شاپ باید کفش آهنین پا کرد.
اشکان مزیدی: دقیقا این جمله درست است برای همین هم کافی شاپهای قبلی در این مکان نتوانسته بودند مجوز بگیرند اما ما عزممان را جزم کرده بودیم. برای گرفتن مجوزها به صنف آبمیوه فروشی و بستنی مراجعه کردیم که در میدان انقلاب است. یک دنیا مدارک و کاغذ به ما دادند که در آن شاخصههایی که ادارهی اماکن برای کافی شاپها تعیین کرده بود، نوشته شده بود.
آقای ضابطیان در مورد کلاسهایی که برای راهاندازی کافه باید در آنها شرکت کرد برایمان توضیح میدهید؟
ما نه ماه منتظر مجوزهایمان بودیم. در این مدت، موضوع کلاسهایی که باید شرکت میکردم از احکام شرعی کافه داری بود تا نحوهی درست دست شستن. این کلاسها سه روز به صورت فشرده برگزار شد.
اشکان مزیدی: البته کلاس مربوط به بهداشت، متعلق به همهی بچههایی بود که در کافه مشغول هستند و همهی این افراد لازم است کارت بهداشت داشته باشند. در کل باز کردن کافه سخت است و به هر کسی در این زمینه جواز نمیدهند، اما به جز جواز ماجراهای مالیات و دارایی هم برای خودش معضلی بود.
همهی کافهدارها دچار مشکلات مالیات و دارایی میشوند؟
اشکان مزیدی: الزاما خیر. ما در یک ساختمان قدیمی ساکن بودیم و می خواستیم آن را با نام رادیو هفتیها ثبت کنیم. ضمنا میخواستیم همه موارد اینجا ، شفاف و قانونی پیش برود. اصلا برای همین بود که سیگار کشیدن را در اینجا ممنون کردیم، شاید اگر این کار را نمیکردیم مشتریهایمان زیادتر میشد.
محمد صوفی: یک جورهایی خوش به حال فردی که بعد از ما اینجا کافه راهاندازی میکند. دیگر هیچ دغدغهای نخواهد داشت. فقط باید افراد خاص خودشان را استخدام کنند، همین.
چند نفر در این کافه کار میکنند؟
خشایار رفیعی نژاد: پنج نفر که با خودم میشوند شش تا. حسین آقا کار نظافت کافه را به عهده دارد و قلب کافه به حساب میآید و چهار نفر سالن کار داریم که جای آنها به صورت شیفتی عوض میشود.
خرید مواد اولیه برای کافه چگونه است؟
خشایار رفیعی نژاد: خریدهای ما به دو بخش تقسیم میشوند. اول کالاهایی که باید به صورت روزانه خریداری شوند در اولویت قرار دارند. قارچ و سبزیجات هر روز خریداری میشوند و چای سیاه و پودر انواع قهوهها ماهانه. سس و پنیر هم به صورت هفتگی به کافه میآید. در مورد نحوهی خرید کردن هم باید بگویم بیشتر خریدها به صورت تلفنی است. ما با شرکتهای مواد غذایی قرار داد داریم و آنها مایحتاج کافه را برای ما ارسال میکنند. اما گاهی هم مجبور میشویم به سر کوچه برویم و مواد غذایی بخریم. در کنار همهی اینها ، دو هفته یک بار خودم وارد بازار میشوم و یک سری مواد لازم مصرفی مثل اسکاچ و کیت کت را خریداری میکنم.
کسی که تهیه این مواد را به عهده میگیرد باید در خرید کردن تبحر خاصی داشته باشد؟
خشایار رفیعی نژاد: باید جنس خوب را از بد تشخیص دهد. اما این فرد بیشتر باید حواسش جمع باشد تا تهیهی این وسایل به دقیقهی نود موکول نشود.
اینجا پایان صحبتهای پنج برنامه سازی است که در مورد کافه داری توضیح دادند، تنها یک سوال باقی میماند و آن هم اینکه، رادیو هفت برای پنج نفر چقدر سود دارد؟
منصور ضابطیان: کافهداری از دور به نظر میرسد کار خیلی پر درآمد و پر سودی است. اما این کلمه «خیلی» را اگر حذف کنیم بهتر میشود. همچنین اگر کسی می خواهد کافه دار شود باید ماه به ماه به علاوهی سرمایهی اولیهای که از قبل تعیین شده هزینه کند تا بتواند کافه را بچرخاند و همین کافه بعد از دو سال به ثباتی دست پیدا کند تا بتواند درآمد زایی داشته باشد.
اشکان مزیدی : در نهایت میگویند کافه یکی دو سال خاک خوری دارد و اگر در سال اول بتواند مخارج خودش را دربیاورد و چکهای شما را پاس کند یعنی موفق ظاهر شدهاید. بعد از آن این هنر شماست که مقدار سود شما را مشخص میکند. ممکن است ماهی یک میلیون سود کنید یا بیست میلیون.
منبع:
گلسا سادات بحری در همشهری سرنخ