پشتوانهی کار «سعید دمیرچی» و صادرات کتابهای فارسی به کشورهای همسایه برمیگردد به سالها فعالیت در انتشاراتیهای معتبر و کسب تجربه در این زمینه.
او برایمان از شروع کارش میگوید:« بعد از مدتی کار در محیط انتشاراتی، متوجه شدم میتوانم کتابها و نشریات ایرانی را به چندین کشور دیگر صادر کنم. انتشاراتیای که در آن مشغول کار بودم در کشورهای افغانستان، قرقیزستان، انگلستان، لبنان، تاجیکستان، ترکمنستان و… نمایندگی داشت و کتابهایی را که انتشاراتیهای این کشورها به او سفارش میدادند تهیه میکرد و به سفارش دهندهها ارائه میداد.» او ادامه میدهد :«مدتها در این انتشاراتی کار کردم و بازار را به خوبی شناختم، اکنون هم به کسانی که بخواهند وارد این زمینهی کاری بشوند میگویم که اولین قدم برای کار در این حیطه، کسب تجربه و شناخت بازار است. اگر با انتشاراتیهای معتبر در سراسر دنیا کار نکنید نمیتوانید بازار این کار را بشناسید. من ماهها وقت صرف شناخت این محیط کاری و میزان عرضه و تقاضاهایش کردم.»
از انتشاراتی تا کسب تجربه
آقای دمیرچی بعد از مدتی به این فکر افتاد که خودش شروع کند به صادر کردن کتاب به این کشورها. او میدانست در قدم اول باید مجوز یک انتشاراتی را بگیرد و به این شکل بود که انتشاراتی دمیرچی چند سال پیش با مدیریت او شروع به کار کرد:« سال ۹۲ تصمیم گرفتم به صورت مستقل و بدون وابستگی به انتشاراتیهای دیگر، شروع کنم به صادرات کتاب به کشورهای خارجی،آن سال تمام تعطیلات عید نوروز را صرف تحقیقات در این باره کردم. چند کشور را برای خودم در نظر گرفتم و با تمام کسانی که به این کشورها سفر کرده بودند جلسه گذاشتم و از تجربیات سفرشان استفاده کردم. تا دلتان بخواهد سفرنامه خواندم تا فرهنگ مردم آن کشورها را بیشتر بشناسم. با توجه به اطلاعاتی که به دست آوردم متوجه شدم افغانستان بهترین کشور برای شروع کار است و من هم کارم را از همانجا شروع کردم.» سعید دمیرچی بعد از اینکه متوجه شد تعداد زیادی از دانشگاههای کشور افغانستان برای تدریس رشتههایی مانند مکانیک، الکترونیک و ادبیات از کتابهای فارسی استفاده میکنند در تصمیمی که گرفته بود جدیتر شد.
او در این خصوص میگوید:« علاوه بر کتابهای درسی، مردم افغانستان به خواندن کتابهای فارسی علاقهمند هستند. در سفر به این کشور متوجه شدم افرادی در این کشور زندگی میکنند که سطح درآمدی خوبی دارند و در حیطهی فرهنگ بسیار قوی هستند و همین اطلاعات به من کمک کرد، تمام تلاشم را برای صادرات کتاب به این کشور به کار بگیرم. در سفری به کابل، با مدیران انتشاراتیهای مشهور جلسه گذاشتم و متوجه شدم باید چه نوع کتابهایی به این کشور ارسال کنم.»
نشریهفروشی کردم
جوان خلاق گزارش ما با خودش قرار گذاشت برای شروع کارش،نشریههای داخلی ایران را به این کشور صادر کند:« مردم افغانستان چیزی به نام کیوسک روزنامهفروشی ندارند و مجلهها و نشریاتشان را از انتشاراتیها تهیه میکنند. علاوه بر این ، سیستم توزیع کتاب در این کشور دو بخش دارد. بخش اول ، کتابفروشها هستند و دومین دسته، ناشرانی که کتابفروشی دارند. دومین دسته خودشان کتابها را چاپ میکنند و میفروشند. اما کتابفروشیها در سال میلیاردها تومان از ایران کتاب خریداری میکنند و همین مسئله، فرصت شغلی بهتری را در حوزهی صادرات کتاب فراهم میکند.» دمیرچی ادامه میدهد:«پس از بررسیهای انجام داده به این نتیجه رسیدم که شاید نشریه گزینهی خوبی برای صادرات باشد. به همین دلیل با هزینهی شخصی خودم چند نشریهی داخلی، چند نسخه از مجلههای باطل شده (یک شماره قبل) گروه مجلات همشهری و چندین نشریهی پرطرفدار دیگر را خریداری کرده و به وسیلهی باربری برای انتشاراتیها ارسال کردم. با این کار متوجه شدم سلیقهی مردم افغانستان چگونه است و به این باور رسیدم که صادرات نشریه نمیتواند سودآور باشد.» او شش هزار نشریه ی یک ماه گذشتهی ایران را خرید اما نتیجهی کار راضیاش نکرد:« تقریبا هر مجله را ۱۵۰تومان خریدم و ۱۰۰ هزار تومان نیز برای باربری و ارسال هزینه کردم. آن زمان حدود ۳۰۰ هزار تومان سود کردم اما همانطور که گفتم به خاطر نبودن سیستم توزیع نشریات در افغانستان، ادامهی این کار در این کشور عاقلانه نبود.»
اولین تجربه
سه سال قبل برای اولین مرتبه، سعید دمیرچی کتابهای ایرانی را به افغانستان صادر کرد:« در نمایشگاه کتاب تهران شروع کردم به ارتباطگرفتن با ناشرانی که از آن ورآبها و کشورهایی مانند افغانستان آمده بودند. به آنها گفتم میتوانم کتابهایی که نیاز دارند را برای آنها خریداری کنم و به کشورشان بفرستم و برایشان این گزینه را گذاشتم که آنها میتوانند برای خرید این کتابها چک چند ماهه بدهند و من خودم هزینهی خرید کتابها را به انتشاراتیهای ایران پرداخت میکنم.» پیشنهاد خوبی بود و همین پیشنهاد باعث شد زمانی که این ناشران به کشور خودشان رفتند با دمیرچی تماس بگیرند و سفارش کتابهایشان را بدهند:«مدیران انتشاراتیها با من تماس گرفتند و کتابهای دانشگاهی در رشتههای ادبیات، اقتصاد، شیمی، مدیریت و… را سفارش دادند. آن زمان من نزدیک به ۶۰ میلیون تومان کتاب خریدم و با هزینهی خودم این کتابها را به افغانستان ارسال کردم. سه ماه بعد مدیران انتشاراتیها پول خرید کتابها را به حساب من واریز کردند و پنج میلیون تومان از این سفارش ۶۰ میلیون تومانی سود کردم.»
دومین قدم سرمایهگذاری
نکتهی جالب این معامله که دمیرچی از آن به عنوان فوت و فن کار یاد میکند این است که این مرد جوان هنگام خرید کتاب هیچ پولی به انتشاراتیهای ایران پرداخت نکرد و از اعتبار خودش برای این خرید استفاده کرد:« قدم بعدی برای اینکه صادرکنندهی خوبی باشید، تامین سرمایهی اولیه برای کار است.
در این قدم سرمایه به دو بخش تقسیم میشود. سرمایهی اعتباری و سرمایهی مالی. سرمایهی مالی پولی است که شما برای خرید کتابهای مورد نظرتان خرج میکنید و چون اعتبار و تجربهای در بازار کار ندارید، اصولا ۱۰ میلیون تومان، کار شما را راه میاندازد.
البته من احتیاجی به سرمایهی مالی نداشتم چون از سرمایهی اعتباری خرج کردم. در بازار انتشاراتیها ، من را خوب میشناختند و توانسته بودم قبل از ورود به کار صادرات، با بیشتر ناشران ارتباط بگیرم. به نظر من، بدون اعتبار، این تجارت سودی ندارد،فکرش را بکنید شما ۶۰ میلیون تومان هزینهی خرید کتاب بدهید و نتوانید تخفیف هم از انتشاراتیها بگیرید و سه ماه دیگر تازه ۶۰ میلیون تومانتان را از سفارش دهندهها بگیرید. در چنین شرایطی شما نه تنها سودی نمیکنید که حتی ممکن است با ضرر هنگفتی هم روبهرو شوید.»
او میگوید یکی دیگر از فنهایی که باید در این کار یاد گرفت صداقت داشتن با مشتری است. دمیرچی تاکید میکند همیشه در کارش «صداقت» را در نظر گرفته و این مسئله باعث شده ناشران ایرانی و خارجی به او اعتماد کنند:«من فقط پنج درصد از سود را برای خودم بر میدارم و همین موضوع باعث شده است تا ناشران ایرانی و خارجی به من اعتماد کنند.»
۳۵ میلیون سود
کاری که دمیرچی شروع کرد مانند هر کسب وکار دیگری سود و زیان را در کنار هم داشت. از دمیرچی دربارهی ضررهایی که در این مدت متحمل شده میپرسم.
او میگوید:«زمانی که طالبان در افغانستان حضور داشت، من به شدت ضرر کردم اما اعتقاد دارم باید ضرر کنی تا راه سود کردن را بیاموزی. باید بگویم سود این کار شیرین است.»
دمیرچی بر این باور است که اگر بازارکار را خوب بشناسید و بتوانید خوب مشتری پیدا کنید حتما موفق خواهید شد سود زیادی به دست آورید:« بارها شده است با تواناییهایی که داشتم موفق شدم ۳۵ میلیون تومان نیز سود کنم. مطمئن هستم میشود بالاتر از این مبلغ سود را هم به دست آورد اما این که یک صادرکنندهی کتاب چقدر بتواند از این راه درآمد داشته باشد کاملا مربوط میشود به اعتبار او در بازار ایران و قدرت جذب مشتری در خارج از بازار ایران.»
ریسکپذیر باشید
کار در حیطهی صادرات اصولا ریسک بالایی دارد. خوشبختانه دمیرچی فردی ریسکپذیر است و میگوید افرادی که روحیهی ریسک پذیری ندارند نمیتوانند در این راستا کار کنند:«صادرات کتاب دقیقا مانند کار در هر بازار دیگری است.
کار بازاری ریسکهای خودش را دارد. باید در این کار ریسکپذیر بود. خیلیها میگویند کار در بازار فرهنگی آن هم در کشوری مانند ایران و افغانستان درآمد ندارد اما در همین بازار کساد من بارها توانستهام سودهای خوبی از معاملههایم ببرم. فقط کافی است اطلاعاتتان را به روز کنید.
اگر من توانستم در افغانستان این کار را انجام بدهم حتما افرادی دیگر هم میتوانند در این کشور یا سایر کشورها این تجارت را پیش ببرند،فقط باید عزمتان را جزم کنید و با اولین ضرر مالی عقب نکشید.»
گردش مالی برای کار
او یکی از فوت و فنهای دیگر این شغل را گردش مالی بالا میداند و میگوید زمانی میشود به یک فرد گفت صادر کننده معتبر که هر چه پول در این شغل به دست میآورد را وارد کار کند :« منظورم این است که باید سود به دست آمده را برای خود کار خرج کرد. اینکه شما ۵۰۰ هزار تومان سود کنید، کار بزرگی نکردهاید.
بهترین روش برای سودآوری بیشتر این است که همین ۵۰۰ هزار تومان را پلهای کنید برای گرفتن سفارشی که به شما پنج میلیون تومان سود میرساند. گردش مالی در این کار بسیار مهم است.»
مجوز و مالیات
در آخر گفت و گویمان از آقای دمیرچی دربارهی شرایط و مجوزها میپرسم: « به صادرات کتاب، مالیات تعلق نمیگیرد بنابراین شما هزینهی مالیاتی نمیپردازید اما برای خارج کردن کتابها از ایران باید از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز خروج کتاب را دریافت کنید. گرفتن مجوز حدود یک هفته طول میکشد و هزینهای ندارد.»
منبع: همشهری سرنخ
خاطره علی نسب