پولدار شو ( pooldarsho.ir)
▪ لطف کنید کمی در مورد بیوگرافی خود بگوئید؟
– متولد تهران و دارای دیپلم ریاضی از دبیرستان ”خوارزمی“ و فارغالتحصیل رشتهٔ کامپیوتر هستم. از کودکی عاشق کارم بودم. از سال ۱۳۵۸ کار حرفهای خود را آغاز کرده و تا امروز در کارم، فرد موفقی جلوه کردهام.
بعد از سال ۱۳۷۲ یعنی زمانی که اقای ”ملکوتی“ به ایران آمدند، با ایشان مشغول بهکار تیمی شده و امروز طرحهای خلاقانه و زیبائی را به کمک دوستان و همکارانم به بازار عرضه کردهام.
▪ سرکار خانم الف، کمی در مورد کارتان و موفقیتهائی که کسب کردید، بگوئید؟
– کار من طراحی لباس است. برای اینکه بتوان فردی خلاق و موفق بود، باید دو برنامهٔ مهم را عملی کرد.
در درجهٔ اول باید خیاطی و الگو بلد باشیم تا بتوانیم حرف اول را در طراحی بزنیم. اگر یک طراح دکور، نجاری بلد نباشد، آیا میتواند یک فرد موفق در شغل خود باشد؟ بهطور قطع نه! همینطور تا طراحی لباس، الگو کشیدن و خیاطی بلد نباشد، نمیتواند طراح خوبی باشد. فرد ابتدا باید دوخت یاد بگیرد، بعد طراحی لباس را انجام دهد. دانشجویان زیادی در این رشته فعالیت میکنند که وقتی پیش من میآیند. طرحها و آلبومهایشان را به من نشان میدهند، بیشتر نقاشی کشیدهاند تا اینکه طراحی کرده باشند؛ ولی اگر خیاطی بلند باشند، میتوانند طراحی را هم بهنحو احسن انجام دهند و باید الگو کشیدن را بهطور حرفهای دنبال کنند.
در درجهٔ دوم، یک طراح موفق باید نگاه دقیقی داشته باشد. من سالهای زیادی تکدوزی کرده و در اینکار، تجربه زیادی کسب کردهام. یک طراح وقتی موفق میشود که نه تنها طرح را بشناسد و آن را با دقت و تمرکز کامل بکشد، بلکه پارچه را هم خوب بشناسد و تجربهاش در این زمینه زیاد باشد؛ بهطوری که وقتی یک لباس دوخته میشود، متناسب بدن باشد. یک طراح موفق، باید یک فرد خلاق نیز باشد.
▪ لطف کنید در مورد پیشرفت خود و عاملهای این پیشرفت، توضیح دهید
– بهنظر من اینکار، دو جنبه دارد:
الف) خیاطی و طراحی
ب) مدیریت ایجاد ارتباط با دیگران
در مورد طراحی، باید بگویم که خیاطی و طراحی میتواند شامل یک اتاق و یک میز و چرخ خیاطی باشد تا بتوانیم تجربههای به نسبت کاملی بهدست آوریم.
در مورد مدیریت، شما باید بتوانید ایجاد ارتباط صمیمی و روابط عمومی قوی داشته باشید که بهنظر من از تخصص، مهمتر است.
در هر کاری اعتماد مردم و ارتباط مثبت با دیگران، خیلی مهم است. بهنظر من، اگر کسی در کارش موفق شود، بهدلیل ارتباط صمیمی است که با اطرافیان خود داشته است.
جوانان باید در درجهٔ اول، عاشق کارشان باشند. وقتی عشق باشد، پیامدش حوصله و صبر میآید و همچنین پشتکار از جمله عاملهائی است که فرد را در کارش موفق میکند، یکی از عاملهای مؤثر در موفقیت من که مشوق اصلی من نیز بودهاند، آقای ”ملکوتی“ بوده است.
▪ شما در هنگام کار، با چه مشکلها و مانعهائی مواجه بودید؟
– مشکلهائی که در بازار کار ما وجود دارد، این است که طرح ما را کپی میکنند و با جنس بدتر و قیمت گرانتر در پشت ویترین میفروشند. بهنظر من، اعتقاد در کار، خیلی مهم است. کسانی که کپی میکنند و با قیمت گرانتر عرضه مینمایند، موفق نمیشوند، زیرا هرکس نمیتواند هر کاری را که خواست، به سرانجام برساند. من به این موضوع خیلی اعتقاد دارم، دعای خیر مردم است که ما را موفق میکند و ما در خدمت مردم هستیم. من در کارم تعصب زیادی دارم. از دکمه و نخ گرفته تا کلیهٔ کار را خودم امتحان میکنم و باطن کار را بارها بررسی مینمایم تا مشکلی بهوجود نیاید. ممکن است گاهی مشکلهائی هم بین همکاران و مدیران بهوجود بیاید. ممکن است گاهی مشکلهائی هم بین همکاران و مدیران بهوجود بیاید، ولی خیلی زود حل میشود، زیرا ما اتحاد کامل داریم و احترام یکدیگر را حفظ میکنیم و وقتیکه خودمان نتوانیم مشکلمان را حل کنیم، با شجاعت کامل عنوان میکنیم. آقای ”ملکوتی“ بهعنوان یک ریشسفید و بزرگ ما، آن را بهخوبی و خوشی حل میکند. ما هم تابع دستورهای او هستیم. ما مانند یک تیم فوتبال هستیم که با پاسکاری منظم و اتحاد بینظیر سرانجام گل میزنیم و این بهنظر من، جای تقدیر دارد. خیلی وقتها آقای ”ملکوتی“ دخالت مستقیم و خوبی دارد. درست زمانی که وضع خراب میشود، صمیمیت را برقرار میکند و این، خیلی بهجا است.
▪ مشوقان شما چه کسانی بودند؟
– پدر و مادرم و همچنین آقای ”ملکوتی“ که بسیار مرا تشویق کردند. بهنظر من، انسان باید در راههای زندگی برای خودش نشانههائی گذاشته باشد و اینکه در راه رسیدن به کامیابی، چه کسانی به او کمک کردند را همیشه در یادش زنده نگه داشته و از آنها قدرشناسی کند تا همیشه پیروز باشد و از زندگیاش، بهترین بهرهٔ ممکن را ببرد. اگر انسان دچار غرور بیجا شود و خودش را گم کند، جایگاه اصلیاش را از دست خواهد داد و این امر بسیار مهمی است و خداوند نیز او را فراموش میکند. بنابراین بهتر است زمانی که میخواهیم به خود ببالیم، به یاد خدا بیفتیم. شانس در صورتی به انسان رو میکند که خداوند بخواهد. من این را به عینه دیدم و امروز بعد از سالها کار و زحمت، جوابش را از خداوند منان گرفتم و خیلی هم خوشحال هستم.
▪ شما در روز چند ساعت کار میکنید؟
من همه روزه از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعدازظهر کار میکنم. از کارم راضی هستم و با عشق و علاقهٔ فراوان به آن ادامه میدهم به نظر من، هر انسانی در زندگی به ارتباط با دیگران نیاز دارد و لازمهٔ داشتن اعتمادبهنفس بالا و روحیهٔ قوی، کار کردن و حضور در اجتماع است که هم فایدهٔ مادی دارد که انسان از دسترنج خود استفاده میکند و هم از نظر معنوی، مفید است. بهخصوص برای خانمها داشتن یک کار خوب مهم است؛ لازم به ذکر است که خانمها نه تنها وظیفههائی در خانه دارند، بلکه اهمیت دادن به خودشان، مهمترین عامل است.
بهجز هماهنگ کردن کارگاههائی که مربوط به من است، خرید جنس و مواد اولیه لباس را نیز خودم بر عهده گرفته تا از کیفیت کارم کاسته نشود.
▪ مشخصهٔ اصلی کار شما چیست؟
– شاخصهٔ اصلی کار من، کیفیت بالا است که با تمام وجود آن را تضمین میکنم، زیرا از لحاظ دوخت، کوک، پارچه، نخ و … دقت عمل لازم را دارم. برای نمونه وقتی یک تیشرت را میدوزیم و تمام کارها از چاپ و سنگدوزی و .. روی آن انجام میشود، من خود طبق دستور شستوشوی داخل تیشرتها که تا حرارت ۳۰ درجه میباشد، آن را میشویم و اگر در هر قسمتی دچار مشکلی شود (چه از بابت پارچه، چه زا بابت سنگدوزی و چاپ) درصدد رفع آن برمیآیم. بنابراین، ۹۸ درصد کارم را تضمین میکنم.
▪ لطف کنید کمی در مورد جناب آقای ”ملکوتی“ بهعنوان پیشکسوت کمپانی بزرگ لباس زنانهٔ ایران بگوئید؟
– ایشان با تمام کارمندانشان صمیمیاند، این خصلتشان، ما را هم ملزم به این عمل خوشایند میکند. این عادت قابل توجه را همگی بهعنوان یک خصلت خوب از او میشناسیم. ایشان ۴ فروشگاه زنجیرهای در تهران (صفویه، گاندی، شهرک غرب، تجریش) و یک مغازه در کیس (پردیس) دارد. هر وقت من وارد هرکام از مغازهها میشوم، انگار برای خود من است. تعصب خاصی روی آن دارم و خیلی وقتها پشت میز، لباس هم میفروشم. این تنها چیزی است که مرا راضی نگه میدارد.
▪ در پایان، اگر مطلبی فراتر از سؤالهای بالا به ذهنتان خطور کرد، برای ما بگوئید؟
– در مورد آقای ”ملکوتی“ اگر چیزی بخواهم بگویم، مسئلههای زیادی است ولی یکی دیگر از نکتههای قابل توجه ایشان، این است که اگر کسی لباسی بخرد و پس بیاورد، آن را پس میگیرد و با احترام کامل و رضایتخاطر مشتری، آن را عوض میکند، حتی اگر حق با مشتری نباشد. از جمله شعارهای او، این است که تحت هر شرایطی، حق با مشتری است و باید راضی از مغازه بیرون برود. او با مردم طوری رفتار میکند که انگار همه جزء خانوادهٔ آنان هستند. با همه مهربان است و الان نیز در خیریهها به کار و فعالیت میپردازد. آقای ”ملکوتی“ در برنامههائی مانند لبخند خدا، درد رمضان، عصای سفید و … حضور داشتند و به نوعی خود را با قشر ضعیف جامعه همدرد دانستند و از صمیم قلب، آنها را همیاری میکنند. فروشگاه او در ترکیه تحت عنوان ”friend“ بود. ایشان حدود ۱۲ تا ۱۳ سال در ترکیه بودند و بعد که دوباره به ایران آمدند، من هم با ایشان شروع کردم. امروز ایشان ۴ کارگاه دارند که مردان و زنان زیادی از ۱۶ تا ۷۰ سال در آن مشغول به کار هستند.
از دیگر ویژگیهای ایشان، دقت در انتخاب مدیر است. یکی از مدیرانش، سرکار خانم ”مهتاب کرامتی“ است که همه او را میشناسند. آقای ”ملکوتی“ همیشه و همهجا این را عنوان میکند که من از صفر شروع کردم، از لیوانفروشی در چهارراهها و امروز افتخار میکنم و همهجا میگویم زیرا امروز یک انسان موفق هستم که توانستهام جایگاه واقعی خود را در اجتماع پیدا کنم. یکی از عاملهای مهمی که برایم جالب بود، همین ایجاد ارتباط صمیمی با دیگران است، زیرا اعتماد مشتری را همیشه جلب میکند.
گیتا طاهرنژاد| به نقل از مجله شادکامی و موفقیت