ماجرای آقا مصطفی از از تکه چرم های دورریختنی در گوشه ای از کارگاه پدرش شروع شد. یا فقط ۳۰۰ هزارتومان سرمایه. حالا اما او چیزی حدود ۱۲ میلیارد تومان سرمایه دارد و کالاهایش را به ۱۲ کشور خارجی صادر می کند.
مجله فارس پلاس- عطیه اکبری: این روزها که خیلیها دست روی دست گذاشتهاند و نظارهگر نوسان قیمتها در بازار طلا و ارز هستند، مدام ورد ناامیدی زمزمه میکنند و گاهوبیگاه از وضع موجود و بیثباتی اقتصاد و بازار گلایهمندند، هستند افرادی مثل «مصطفی مصری» که نشان دهند این سکه بیثباتی و ناامیدی، یک روی دیگر هم دارد. روی دیگری که باید رخ بنماید در این روزهای ما. روی دیگر این سکه، امید، توکل و تلاش است. مصطفی مصری توکل کرد و کسبوکاری متفاوت را با سرمایه ۳۰۰ هزار تومان راه انداخت. امید داشت و همان شد که میخواست و این سرمایه ناچیز در مدت ۳ سال از ۳۰۰ هزار تومان به ۲ میلیارد تومان رسید.
تلاش را پشتوانه امید و توکل کرد و حالا دهها نفر را صاحب کار کرده و کالاهای تولیدشدهاش را به ۱۲ کشور آسیایی، عربی و اروپایی صادر میکند. جالبتر از همه اینکه، ضایعات دورریختنی و کوچک چرم که شاید در نگاه اول فقط به کار چرخه بازیافت بیاید سرمایه این کسبوکار پربرکت شده است. اما اینهمه آن چیزی نیست که باعث شد مصطفی مصری یک سر و گردن از کارآفرینان دیگر بالاتر باشد. مصری با همین کسبوکار برای دهها نفر اشتغالزایی کرده است و به قول خودش کاسه گدایی را از دست بسیاری از نیازمندان گرفته و کاسبی را به آنها یاد داده است. در این گزارش با ما همراه شوید. حرفهای این کارآفرین بارقه امید را در دل خیلیها روشن میکند.
با ۳۰۰ هزار تومان کارآفرین شدم
برای کارآفرین شدن و چرخاندن چرخهای سنگین اقتصاد نیاز نیست سرمایه هنگفتی داشته باشی یا ارث پدری پشتوانهات باشد، گاهی وقتها خلاقیت جای همه نداشته ها را میگیرد. داستان کسبوکار آقای مصری هم مصداقی برای این ادعا است. کارگاه کوچکی در حیاط پشتی امامزاده ابوالحسن دارد. در همین کارگاه سراغش میرویم. وقتی مشغول زیرورو کردن انبوه تکههای کوچک چرم است و ماجرای راهاندازی این کسبوکار را برایمان توضیح میدهد.
میگوید با دستخالی شروع کردم. میگوید خیلیها به من خندیدند حتی پدرم هم ایدهام را جدی نگرفت؛ «پدرم کارگاه کوچک تولید کفش چرم داشت و تکههای کوچک چند سانتیمتری چرم با رنگهای مختلف هرروز رویهم تلنبار میشد. تصمیم گرفتم با این تکهها کسبوکاری راه بیندازم. سرمایه اولیهام ۳۰۰ هزار تومان بود. طرحم را روی کاغذ پیاده کردم. برای اجرای آن به صبر و دقت بسیاری نیاز داشتم. تکههای چرم را به یکدیگر دوختم و اولین محصولم را با دوختن دهها تکه چرم، تولید کردم.»
۹۲ نفر صاحب شغل شدند
فکر تولید انبوه در سر مصطفی مصری جرقه زد. در بازار بیرقیب بود. چون بریدن صدها تکه چرم کوچک و در کنار هم قرار دادن آنها در حوصله هرکسی نمیگنجید. مصری میگوید: «سرمایه کار من، تکههای دورریختنی چرم بود و به دلیل پایین بودن هزینه مواد اولیه، قیمت محصول تولیدشده پایینتر از کالاهای چرمی موجود در بازار بود. بنابراین به این نتیجه رسیدم که کارم را گسترش دهم. دغدغههای دیگری هم در ذهنم بود. میخواستم با این کار، برای افرادی اشتغالزایی کنم که در زندگی گرفتارند.
زنانی که شوهرانشان محکوم به اعدام یا حبس ابد بودند و بهسختی زندگی میکردند. نابینایانی که میخواستند روی پای خودشان بایستند اما کسی حاضر نبود به آنها اعتماد کند، معلولانی که در زندگی با مشکلات جدی مواجه بودند. نیازمندانی که از ناچاری به تکدی گری روی آورده بودند. من کاسه گدایی را از دستانشان گرفتم و به آنها کاسبی یاد دادم. آموزش دوختن تکههای کوچک چرم به نابینایان کار راحتی نبود. اما این بچهها حس و حال عجیبی داشتند و خیلی زود چموخم کار را یاد گرفتند. حالا با این کسبوکار، ۹۲ نفر صاحب شغل شدند.»
زنان سرپرست خانوار
خانم «حقشناس» یکی از همان زنان سرپرست خانوار است. زنی که با تلاش و پشتکار، پایههای بهگلنشسته زندگیاش را دوباره برپا کرد و حالا در گوشه دنجی از خانه کوچکش مشغول تولید محصولات چرمی است. «م. موسوی» هم یکی دیگر از زنان سرپرست خانوار است که همسرش محکوم به حبس ابد است و در زندان به سر میبرد. با تولید محصولات چرمی بار زندگی و بزرگ کردن دو فرزندش را به دوش میکشد و میگوید: «همسرم فروشنده مواد مخدر بود. وقتی به زندان افتاد دلم راضی نشد تا از پول حرامی که برای من گذاشته بود بچههایم را بزرگ کنم. برای همین تصمیم گرفتم دستانم را به زانو بگیرم و این درآمد حلال به لطف خدا و کمک آقای مصری نصیب من شد.»
نماد صلح در دستان کارآفرین ایرانی
با خدا معامله کرد. دغدغهاش فقط کسب درآمد نبود. تولید را با ساخت تابلوهای چرم دایرهای شکل آغاز کرد و ذکر جلاله الله را در مرکز تابلو قرار داد. تکههای چرم، نماد انسانها بودند. رنگهای مختلف چرم هم نماد نژادهای مختلف که همه آنها با هر دین و مسلکی به دور مرکز هستی میچرخند. مصری با این توضیحات میگوید: «تابلوهای چرمی، مشتریان خودش را در بازار پیدا کرد. تصمیم گرفتم با همان تکههای چرم دورریختنی بزرگترین تابلو فرش دنیا را بسازم.
۸ میلیون قطعه چرم کوچک ۳ سانتیمتری نماد ۸ میلیارد نفر جمعیت جهان ابزار ساخت فرش چرم بود. قرار بود این تابلو که در رنگهای مختلف ساخته میشود نماد صلح و وحدت مردم دنیا باشد. من و گروه معلولان و نابینایان، شبانهروز تلاش کردیم. دوختن ۸ میلیون تکه چرم کوچک به یکدیگر کار راحتی نبود. سال ۹۲ بود که از تابلو فرش چرم رونمایی شد. این تابلو با مساحت ۱۰۰ مترمربع رکورد بزرگترین تابلو فرش را در کتاب گینس به نام خود ثبت کرد و من خوشحال بودم از اینکه مرکزیت این تابلو ذکر جلاله الله است.» مصری این روزها مشغول تکمیل بزرگترین تابلو معرق دنیاست. در این تابلو با هنر معرق چرم، نام ائمه معصوم و امامزادهها را روی برگهای درختان حکاکی کرده است.
صادرات به ۱۲ کشور و تولید ۵۱ کالای مذهبی با ضایعات چرم
ماجرای کسبوکار آقای مصری به یک داستان پرماجرا شباهت دارد. داستانی که خواندنش برایت آنقدر لذتبخش است که سعی میکنی آن را با سرعت ورق بزنی. رؤیا نیست. واقعیت است. در شرایطی که همه از کمبود منابع ارزی میگویند این کارآفرین ۴۰ ساله با کسبوکار جالب و منحصربهفردش محصولات تولیدیاش را به ۱۲ کشور عربی، آسیایی و اروپایی صادر کرده و ارز را وارد کشور میکند. مصری میگوید: «من با ضایعات چرم و تکههای کوچک چند سانتیمتری علاوه بر تابلوهای چرم ۵۱ محصول مذهبی تولید میکنم.
از دستبندهای چرمی مزین به نام اهلبیت و آویزهای گردنی حاوی سورههایی از قرآن گرفته تا جانمازهای کوچک چرمی و خوشبوکنندههای ماشین.» البته داستان تولید خوشبوکنندههای ماشین از زبان آقای مصری شنیدنی و ستودنی است. اینکه وقتی پای تولید و چرخه اقتصادی به میان میآید، به دغدغههای مذهبیات هم فکر کنی. مصری میگوید: «یک روز در تاکسی توجهم به شکل و شمایل خوشبوکنندهای که از آینه آویزان شده بود جلب شد.
خوشبو کننده
بعد از کمی تحقیق به این نتیجه رسیدم که بعضی از خوشبوکنندههای ماشین به شکل خاصی ساخته میشوند و حروف انگلیسی که روی آنها حکشده علائم اختصاری بعضی از فرقههای انحرافی ازجمله شیطانپرستی است. این موضوع آنقدر فکرم را به خود مشغول کرد که تصمیم گرفتم با استفاده از تکههای چرم کوچک خوشبوکننده بسازم. چرم، جذبکننده بو است. از این خاصیت استفاده کردم و با کنار هم قرار دادن دو قطعه چرم که به شکل گنبد دوار بریده و نام پنجتن آل عبا روی آن حکاکی شده بود، خوشبوکننده ماشین را طراحی کردم. این خوشبوکننده در ایران و کشورهای عربی طرفداران بسیاری دارد و جزو کالاهای صادراتی است.»
در شرایط سخت اقتصادی این روزهای ما، هر یک از جوانان میتوانند یک مصطفی مصری باشند و با فکر و خلاقیت و ایده پردازی دستها را به زانو بگیرند و جامه عمل بپوشانند به شعار اقتصاد مقاومتی.
منبع: