پروژه دستادست را از چه سالی شروع کردید؟
کار تحقیقاتی و حالت آزمایشیاش را از سال ۹۲ شروع کردیم. ولی سایت اصلی در سال ۹۳ بالا آمد.
در ارومیه فعالیت میکنید؟
هسته اصلی ارومیه است اما بچهها از نقاط گوناگون با ما همکاری میکنند زیرا پایه کار روی اینترنت است و زمانی که یکجا جمع میشویم بچهها سعی میکنند حاضر باشند.
سایت دستادست چه فعالیتهایی انجام میدهد؟
دستادست یک کسب و کار اجتماعی است. با این هدف به وجود آمدهایم که برای حل مشکلی اجتماعی از شیوههای کارآفرینی استفاده کنیم. مشکلی که ما رویش تمرکز داشتیم گروهی بودند که یک سری محصولات دستساز تولید میکنند اما امکان فروش و عرضه در بازار به شکل عادلانه ندارند.
و شما این محصولات را در سایتتان میفروشید؟
ما ۶ بازارچه برای عرضه مستقیم این کالاها برگزار کردیم. سعی میکنیم روی سایت و روی شبکههای اجتماعی کارهای این افراد را معرفی کنیم ولی به مرور زمان از وقتی کارمان را شروع کردیم تا الان خیلی چیزها را نیز یاد گرفتیم. برنامه ما این بود که عرضه این کارها و به مرور تغییر طراحی آنها را داشته باشیم. متوجه شدیم تغییر طراحی خیلی کار زمانبری است زیرا وقتی میخواهیم با گروههای حاشیهای ارتباط برقرار کنیم چون این گروهها مشکلات زیادی داشتند و تحت نابرابری زندگی کردند اعتماد کردنشان به ما سخت است. یا اینکه وقتی دور از مرکز هستند ایجاد ارتباط خیلی سخت است. مثلاً گاهی استفاده از اینترنت را خوب بلد نیستند و امکانش را ندارند.
سعی میکنیم روشهای جدیدتری پیدا کنیم و استفاده کنیم تا کار تغییر طراحی را درستتر انجام دهیم. با برخی از گروههای هدفمان نمیتوانستیم ارتباط برقرار کنیم زیرا آنها اینترنت و ابزارهای نو برای استفاده از اینترنت را نداشتند؛ به همین منظور کمپین «ماندگار شویم» را به عنوان پروژه پایلوت راه انداختیم که تبلت، اینترنت و آموزشهای لازم در کنار آن را برای یک گروه از زنان مهاجر افغانستانی که در روستایی در اطراف تهران زندگی میکنند، فراهم کنیم و ببینیم آیا میشود با فراهم کردن این ابزار تغییر قابل توجهی در زندگی این افراد ایجاد کرد به شکلی که این افراد آن توانمندی را به دست بیاورند که از چرخه فقر خود را خارج کنند. این پروژه پایلوتی است که به تازگی شروع کردهایم.
چه شد که به عنوان یک زن تصمیم گرفتید وارد عرصه استارتآپها و فعالیتهایی از این دست شوید؟
من به عنوان یک فعال اجتماعی کار میکردم و به این زمینهها علاقه داشتم. بعد با فعالیتهای آقای محمد یونس در بنگلادش از طریق کتاب جهانی بدون فقر آشنا شدم و این خیلی برایم اثرگذار بود که یک نفر توانسته فعالیتی اجتماعی انجام دهد که تا این حد آثار پایدار و ماندگاری داشته باشد. به نظرم کارهایشان به شکل معجزه بود. در کشوری با عمق فقر بنگلادش، فردی توانسته با فعالیتهایش چندین میلیون نفر را از زیر خط فقر بالا بکشد.
پایداری فعالیت اجتماعی بسیار مهم است زیرا ما گاهی خودمان یک کاری را انجام میدهیم ولی زمانی که از آنجا بیرون میآییم، فعالیت ادامه پیدا نمیکند ولی این فعالیت امکان پایداری بیشتری داشت به همین دلیل به این ایده علاقهمند شدم. در واقع مسأله فقر یک مسأله چند بعدی است و فقط به معنای نداشتن پول نیست که با توزیع پول مشکل حل شود. معمولاً چرخه فقر خود را بازتولید میکند. بنابراین فکر کردیم اگر بخواهیم کاری پایدار انجام دهیم، درستش این است که با ایمان داشتن به این افراد کار کنیم و هدف توانافزایی و رسیدن به جایی باشد که این افراد بتوانند زندگی خود را پایدار مدیریت کنند و مشکلی نداشته باشند.
متأهل هستید و قطعاً در کنار این فعالیتهایتان مسوولیتهایی در خانواده دارید. این دو موضوع با یکدیگر تداخلی نداشت؟
همسر من فردی همراه است و به اهداف من احترام میگذارد و خودش هم هر زمانی بتواند با ما همکاری میکند.
فروش محصولاتتان به چه شکلی است؟
از طریق بازارچهها فروش اصلی صورت میگیرد و اگر کسی بخواهد آنلاین خرید کند میتواند به ما از طریق تلگرام، ایمیل یا روی سایت پیام دهد ما هم اقدام به تولید و ارسال میکنیم.
در راهاندازی استارتآپتان چه کسانی شما را حمایت کردند؟
اصل حمایت از سوی خانوادهها بود که خیلی هم مهم بود و کسانی که به این هدف اعتقاد داشتند مهمترین حامیان ما بودند. ما کارهایی را انجام دادیم که کسی باورش نمیشد یک گروه نوپا مانند ما بتواند از پس آن براید فقط به خاطر اینکه گروه دوستان و حامیانی داشتیم که خیلی به این اهداف ما اعتقاد داشتند و از ما حمایت کردند.
تا جایی که میدانم بخشی از فعالیت شما بر محور زنان سرپرست خانوار است؛ چطور شد که با این دید ورود پیدا کردید؟
با این تعریف شروع کردیم که هر فرد و گروهی را که در حاشیه مانده باشد پوشش دهیم. زنان سرپرست خانوار هم جزو این گروهها و مهم هستند زیرا بهویژه در شهرهای کوچک با مشکلات عدیدهای روبهرو میشوند. حدود ۲میلیون ۵۰۰ زن سرپرست خانوار داریم که هرکدام به جز خود فرزندانی دارند یعنی تعداد زیادی از افراد را دربرمیگیرد که میتواند برای جامعه مشکلزا باشد. گروهی از این افراد میتوانند صنایع دستی درست کنند. اگر بتوان به آنها کمک کرد که توانایی را به دست بیاورند که از این طریق برای خودشان کسب درآمد کنند، میتوان جلوی بسیاری از مشکلات را گرفت.
این افراد چگونه با شما مرتبط میشوند؟ خودشان مراجعه میکنند یا شما شناسایی میکنید؟
گروهی خودشان مراجعه میکنند. مثلاً از جایی درباره ما میشنوند و با ما تماس میگیرند. گروهی هم بهعنوان گروههای توانمندسازی در روستاها کار میکنند که ما را میشناسند و این افراد را به ما وصل میکنند. تا الان به این دو شکل کار کردهایم. الان مدل سومی را سعی میکنیم پیاده کنیم که همان پروژه پایلوتی بود که درباره زنان افغانستانی گفتم.
نحوه کارتان به چه شکل است؟ فقط یک واسطه هستید یا در فرآیند تولید محصول با ارائه آموزش یا تهیه مواد اولیه نقش دارید؟
عرضه محصول برای این گروهها آخرین حلقه زنجیر است. سعی میکنیم که طراحی این محصولات را بهبود بدهیم. زیرا یکی از عمده مشکلاتی که افراد دور از تهران دارند، این است که با آنچه بازار میخرد و میخواهد چندان آشنا نیستند. همزمان در جاهایی برای تأمین مواد اولیه و ابزار هم کمک کردیم. البته به اندازهای که میخواستیم موفق نبودیم زیرا بودجهاش را نداشتیم. در کمپینی برای دو تا از روستاهای اطراف ارومیه که زنانشان برای خیاطی تعاونی تشکیل داده بودند، چرخ خیاطی خریدیم.
برای راهاندازی چه موانعی در راهتان بود؟
اصلیترین مانع این است که قانون خاصی برای شیوه کار ما وجود ندارد. معمولاً کارهای مشابه کار ما در دنیا از حمایتهای خوبی برخوردارند زیرا برای حل یک مشکل اجتماعی که در حال فعالیت است. گرفتن حمایتهایی نه صرفاً مالی بلکه حمایتهای قانونی و ابزاری میتواند برای ما کمک کننده باشد. از طرفی مفهوم کارآفرینی اجتماعی هنوز در ایران جا نیفتاده و ناشناخته است.
ارزیابیتان از حضور زنان در فعالیتهای استارتآپی چیست و نسبت آن به حضور مردان را چطور میبینید؟
درباره فعالیتهای دیگر و جو تهران آگاهی و دانش کافی ندارم که بتوانم نسبت بگویم. اما این را میدانم که فعالیت در این عرصه کار بسیار سختی است. با مشکلات زیادی روبهرو میشویم که برای زنان شاید انجام این امور سختتر باشد.
منبع
مهسا مشفق در صبح نو