اگر جزو کسانی هستید که مرتب شغل خود را عوض میکنند، نگران نباشید گاهی اوقات عوض کردن شغل و رسیدن به موقعیت کاری مناسب، موفقیت شما را رقم میزند
چه تیپی؟ چه شغلی؟
حتما آدمهای زیادی را دیدهاید که مدام در حال عوض کردن شغلشان هستند. تعریفی که در خصوص این آدمها وجود دارد «از این شاخه به آن شاخه» پریدن است. کاری که از نظر خیلیها درست نیست و به نوعی وقت تلف کردن است. اما جالب است بدانید همیشه شغل عوض کردن بد نیست و گاهی اوقات با عوض کردن شغل می توان به موفقیت رسید. اگر شما هم هنوز نتوانستهاید شغل مورد نظرتان را پیدا کنید، برای شروع بهتر است این مقاله را بخوانید تا متوجه شوید چرا دائم در حال عوض کردن شغلتان هستید.
تیپ شخصیتی و انتخاب شغل
حتما در فامیل یا آشنایان کسی را میشناسید که روحیهی بسیار شوخ و پر انرژیای دارد اما معمولا سر کارهایی حاضر میشود که کوچکترین هیجانی ندارند و همین مسئله باعث میشود شغلش را دائم عوض کند. این مشکل در اصل به این خاطر است که فرد بدون توجه به تیپ شخصیتیای که دارد، انتخاب شغل میکند. در ادامه توضیحات کوتاهی دربارهی تیپهای شخصیتی و شغلی که مناسب آنهاست را خواهید خواند.
برونگرا یا درونگرا
Eبرونگراها: این افراد همانطور که از نامشان پیداست از مردم انرژی میگیرند و عاشق به عهدهگرفتن وظایف متنوع و گوناگون هستند. این افراد از اینکه کاری که به آنها محول شده را به سرعت انجام بدهند، بسیار لذت میبرند.
Iدرونگراها: این افراد معمولا ترجیح میدهند در محیطهای کوچک کار کنند و با افراد خیلی کمی رابطه برقرار کنند. آنها شور و شوقی برای انجام چند کار به صورت همزمان ندارند و ترجیح میدهند تمرکزشان فقط روی یک کار باشد. این افراد کارهای مستقل را بیشتر دوست دارند و علاقهای به کار گروهی ندارند.
حسی یا شهودی
Sافراد حسی: این افراد دوست دارند با ابزار آلات و ماشینها سر و کار داشته باشند. کاری که این دسته افراد در آن موفق میشوند کارهایی است که با حسهای پنچگانه در ارتباط است.
Nافراد شهودی: افرادی که در این گروه قرار میگیرند بیشتر دوست دارند بر اساس حس ششمشان کار کنند. بر خلاف حسیها، اینها بیشتر روی نظریهها و ایدهها متمرکز هستند.
احساسی یا منطقی
Fافراد احساسی: این افراد درگیر احساساتشان هستند و دوست دارند کاری که انجام میدهند بیشتر بر پایهی ارزش و آرمانهایی باشد که در زندگی به آنها معتقد هستند.
Tمنطقیها: هوش، ذکاوت و منطقی به نظر رسیدن تمام اصول در کار و زندگی شخصی این افراد حرف اول و آخر را میزند.
ادراکی یا قضاوتی
Pادراکیها: این افراد معمولا نسبت به قضایا انعطاف بیشتری دارند و اگر کمی شلوغی و هیجان ، چاشنی کارشان باشد، با آن به خوبی کنار میآیند.
Jافراد قضاوتی: این افراد دوست دارند همه چیز سازماندهی شده در اختیارشان باشد و بتوانند با توجه به طرحی که در ذهن دارند کارشان را پیش ببرند. ضوابط برای آنها اهمیت بسیار زیادی دارد.
برای اینکه تیپ شخصیتی خودتان را پیدا کنید را پیدا کنید، کافیست از این چهار گروه که هر کدام دو زیر مجموعه دارند و با حروف انگلیسی مشخص شدهاند یکی را انتخاب کنید و در نهایت به چهار حرف برسید که نشان دهندهی تیپ شخصیتی شماست و میتواند روی آیندهی شغلیتان به شدت تاثیر بگذارید.
در کدام گروه هستید و چه ویژگیهایی دارید؟
بعد از تقسیمبندی تیپهای شخصتی به چهار گروه، به ۱۶شخصیت ترکیبی میرسیم که هر کدام از آنها ویژگیهای منحصر به خودشان را دارند. در ادامه این۱۶تیپ شخصیتی به چهار گروه تقسیمبندی میشوند که به شکل جزییتر نشان میدهد چه شغلی برای شما مناسب است.
عمل گرایان: این افراد علاقه دارند در کاری مشغول باشند که بتوانند با استفاده از سیستمهای منطقی به نتایج محسوس برسند. ESTJ/ISTJ/ESTP/ISTPدر این گروه قرار میگیرند. این افراد اگر به شغلهایی مانند مدیر، پلیس، تحلیلگر، مکانیک و حسابدار روی بیاورند احتمال موفقیتشان بیشتر است.
مراقبان: افرادی که در این تیپ شخصیتی هستند بیشتر دوست دارند در کارها به دیگران کمک کنند و از این اتفاق حسابی لذت میبرند.ISFP/ESFP/ISFJ/ESFJ جزو این دسته افراد هستند و بهترین شغل برای آنها کارهایی مانند تعمیرکار، طراح دکور، مددکار اجتماعی، مدیر اجرایی، متخصص تغذیه، پرستار، مسئول تشریفات، دستیاری و … است.
نظریه پردازان: این تیپهای شخصیتی حسابی دارای ایده و خلاقیت هستند و در بازار کار این روزها طرفداران زیادی دارند. این افراد میتوانند به کسب و کارها رونق زیادی بدهند و حسابی روی بورس هستند.
INTP/ENTP/INTJ/ENTJ تیپهای مختلف این شخصیت هستند که در کارهایی مانند مدیرعاملی، وکالت، پزشکی، معماری،کارآفرین، طراح شهری، قاضی، جراح، خبرنگار، کارگردان و … به موفقیت میرسند.
انرژیبخش و حامی: دستهی آخر تیپهای شخصیتی مربوط به افرادی است که عاشق فعالیتهایی هستند که به جامعه برای بهتر شدن کمک میکند. این افراد دلشان میخواهد در بهبود زندگی آدمهای جامعه نقش داشته باشند. اگر در گروه INFP/ENFP/INFJ/ENFJ قرار می گیرد بهتر است شغلهایی مانند روانشناس، راهنمای تور، مشاور اجتماعی، فیزیوتراپ، پزشک اطفال، معلم، دامپزشک، مهماندار و … را انتخاب کنید.
چرا از تغییر شغل هراس داریم و این کار را انجام نمیدهیم؟
در مقابل آدمهایی که تغییر شغل برایشان مثل آب خوردن است و مدام از این کار به آن کار سرک میکشند، عدهای هستند که میدانند شغلی که روزهایشان را با آن سپری میکنند برایشان مناسب نیست اما آن را ادامه میدهند. اگر شما هر روز صبح سرکاری حاضر شوید که دوستش ندارید و با تیپ شخصیتی شما هماهنگ نیست و سالها آن را ادامه بدهید دچار افسردگی و رکود در کار میشوید اما جالب است بدانید گاهی اوقات تغییر شغل باعث موفقیت در کارتان میشود. در ادامه به دلایل و راهحلهایی اشاره میکنیم که مانع از تغییر شغل شما میشوند.
مغزمان تغییر را دوست ندارد
کارشناسان زیادی در حوزهی دلایل دشوار بودن تغییر شغل تحقیق کردهاند و جالب است بدانید به یک نکتهی جالب رسیدهاند. اولین مانعی که در این راه وجود دارد مغز آدمهاست. مغز ما انتظار دارد بعضی چیزها هیچوقت تغییر نکند. برایتان یک مثال میزنیم.
فرض کنید شما همیشه از یک آرایشگر برای رنگآمیزی موهایتان کمک گرفتهاید، حالا تصمیمتان این است تا به آرایشگاه جدیدی که دوستانتان تایید کردهاند و خودتان هم از نزدیک کارش را دیدهاید مراجعه کنید اما درست زمانی که پایتان را در آرایشگاه میگذارید، هزار مدل فکر به ذهنتان میرسد که هیچکدام ریشهی مثبت ندارد و باعث استرستان میشود.
اگر به این استرس مجال بدهید ممکن است شما را کاملا نا امید کند اما اگر استرس را حذف کنید ممکن است آرایشگر به مراتب بهتری را پیدا کنید. عوض کردن شغل هم درست مانند همین مسئله است. فکر شما شروع میکند به مطرح کردن سئوالات عجیب و غریب و نا امید کننده. کافیست به شکل کاملا منطقی این افکار را پشت سربگذارید و شغل مورد نظرتان را انتخاب کنید.
راهحل: اگر به مغزتان اجازه بدهید بدون هیچ دلیل خاصی سئوالات ناامیدکننده برای شما مطرح کند ممکن است بهترین فرصت زندگیتان را از دست بدهید. برای اینکه درست فکر کنید به سئوالات منفی که در ذهنتان مطرح میشود توجه نکنید و نکات مثبت کار را در نظر بگیرید تا میل به تغییر نکردن مغزتان ، روی کار شما تاثیر بدی نگذارد.
انرژی منفی را جذب میکنیم
زمانی که مغز دوست ندارد تغییر کند شما را به سمت افکار منفی سوق میدهد. مثلا فضایی را ایجاد میکند تا برای مشورت دربارهی شغل جدیدتان با آدمهایی مشورت کنید که آنها هم از تغییر میترسند و فکر منفی دارند. همین مسئله، شما را تشویق میکند در کاری که هستید و ممکن است به آن علاقهای نداشته باشید باقی بمانید و وقت تلف کنید.
راهحل: زمانی که شرایط شغلی جدید برای شما فراهم است و از نظر منطقی همه چیز روی اصول و به نفع شماست، با افراد منفینگر که از تغییر میهراسند مشورت نکنید. برعکس سمت آدمهایی بروید که در کارشان موفق هستند و از ورود به حوزههای کاری جدید استقبال میکنند.
همه چیز را از دست میدهیم
صرف کردن چند سال برای یک شغل باعث میشود از نظر روحی و عاطفی به آن شغل و فضا دلبسته شویم. حاضر شدن سرکار جدید این حس را به ما میدهد که ممکن است همه چیز را از دست بدهیم و این حس از دست دادن باعث میشود قید کار جدید را بزنیم. در حالیکه شاید پشت این حس از دست دادن، کلی به دست آوردن وجود داشته باشد و شما با انتخاب نکردن شغل جدید دست رد به آنها بزنید.
راهحل: شغلی که قبلا داشتید و برای آن وقت زیادی صرف کردهاید میتواند به عنوان رزومهای درخشان برای کار آیندهتان باشد. زحماتی که قبلا کشیدهاید قرار است آیندهی شغلی شما را تضمین کند.
«والت دیزنی» میتواند نمونهی بارز آدمهایی باشد که بعد از عوض کردن چند شغل توانست ثروت زیادی بهم بزند. صاحب پارکهای تفریحی و فیلمهای مشهور قبل از اینکه این کار را شروع کند کلی شغل مختلف را عوض کرد تا بالاخره به نتیجهی دلخواهش رسید. والت بعد از تجربهی حوزههای کاری مانند خبرنگاری، تجارت، تهیهکنندگی، نظامی ، کارمند صلیب سرخ، طراحی، تاسیس استودیو و… و ورشکستگیهای مداوم در نهایت توانست با بیست دلار وارد کار ساخت دکور فیلم شود و به موفقیت برسد. ثروتی که او دارد عجیب و غریب است.
منبع: ضممیه کارستان
همشهری سرنخ