همهی آدمها استعداد هنری دارند،عدهای کمتر و عدهای بیشتر. آن عدهای که ذوق بیشتری دارند و دنبالهی هنرشان را میگیرند میتوانند برای خودشان کسب و کاری راه بیندازند و این برخلاف نظر آدمهایی است که فکر میکنند از راه هنر نمی شود پول در آورد.
اگر استعداد نقاشی دارید، میتوانید با یاد گرفتن فوت و فن این هنر، وارد دنیای کار شوید. مهمترین فوت و فنهای این کار را حسین رفیعی، مجری و بازیگر سینما و تلویزیون پیش رویمان میگذارد. اصولی که اگر جزو بهترین نقاشها باشید اما آنها را ندانید هرگز به موفقیت در فروش آثارتان نخواهید رسید اما اگر راه و چاه کار را خوب بلد باشید، هم پولدار میشوید و هم مشهور.
اول بخوانید، بعد نقاشی کنید
حسین رفیعی از سال ۶۳، درست بعد از اینکه در رشتهی نقاشی فارغ التحصیل شد، نقاشی کردن را شروع کرد. او از این کار به عنوان شغل اصلی خودش یاد میکند و بیشتر اوقاتش را در مغازه نقاشیاش میگذراند، جایی که او برای کشیدن نقاشیهایش انتخاب کرده درست زیر پل سیدخندان است. یک گالری کوچک یا بهتر بگویم یک مغازهی هنری جذاب که در آن جا نقاشیها بعد از خشک شدن آخرین قطرهی رنگشان، به فروش میرسند.
حسین رفیعی حرفهای زیادی دربارهی نقاشی دارد اما از این نقطه شروع میکند؛ چگونه آثار نقاشی به فروش میرسند؟ « فروش آثار هنری در همه جای دنیا نیاز به کمک مدیران هنری دارد. این مدیران ، آثار هنری را در جای خودش به نمایش میگذارند که این اولین قدم برای فروش هنر است. این روزها مردم از هنر فاصله گرفتهاند و هنرمندان هم با بازار فروش آثار هنری آشنایی ندارند. از این رو برای فروش نقاشیها در ایران، باید سلیقه و ذائقهی مردم را به خوبی شناسایی کرد که این سلیقه و ذائقه میتواند مقطعی و یا مربوط به یک فرهنگ و اقلیم خاص باشد. برای مثال مردم ما تکنیکهای غربی در آثار نقاشی را نمیپسندند. اینجا باید آثاری به نمایش در بیاید که با تاریخ و گذشتهی کشورمان عجین باشد. آثاری که نه فقط خود هنرمند بلکه مردم عامه هم بتوانند از دیدنش لذت ببرند و مضمون آن را به خوبی درک کنند. یک اثر مفهومی که هیچکس از آن سر در نمیآورد معمولا باب سلیقهی مردم ما نیست و به فروش نمیرود. بنابراین اولین توصیه به نقاشان جوان این است که اگر میخواهند از راه نقاشی پول در بیاورند باید تاریخ بخوانند، روان شناسی بدانند، جامعه را خوب بشناسند و بعد اثری خلق کنند که هرکس با هر سطح سوادی بتواند از دیدنش لذت ببرد.»
بیایید کسب در آمد کنید
حسین رفیعی نه تنها در این گزارش بلکه شبانه روز در صفحات مجازی و یا در همین مغازهی نقاشی فروشی، مراجعه کنندههای جوان را راهنمایی میکند. آدمهایی همیشه او را متعجب میکنند که هنر دارند اما نمیخواهند آن را بفروشند:« راستش را بخواهید خیلیها را دیدهام که نقاشی کشیدن را دوست دارند اما نمیخواهند از این راه کسب درآمد کنند. من این آدمها را نمیفهمم. به هر حال، هر انسانی برای امرار معاش باید کارش را به فروش برساند. اینکه کسی آثارش را نفروشد و برای دلش نقاشی کند خیلی زیباست و هر کسی که این طور فکر میکند میتواند یک بوم نقاشی کنار اتاقش داشته باشد و در طی سالها هر روز گوشهای از این بوم را قلم بزند، اما هنرمندی که میخواهد آثارش شناخته شود و به فروش برسد باید نقاشیاش را زود امضاء کند و به نمایش بگذارد. آثار هنری هم مثل چای میمانند اگر بمانند از دهان میافتند.»
سبک بفروشید نه امضاء
حسین رفیعی از زمانی که احساس کرد باید روی پای خودش بایستد به فکر کسب در آمد از راه فروش نقاشیهایش افتاد:«جوانان این دوره فکر میکنند همیشه پدر و مادری کنارشان هست و آنها را تامین میکند، خیلی از آنهایی که در رشتهی نقاشی فارغ التحصیل میشوند به نوع سبکی که باید در نقاشیهایشان داشته باشند تا مردم آنها را بخرند فکر نمیکنند یا بهتر بگویم امیدی به کسب در آمد از راه نقاشی ندارند اما کسانی که میخواهند وارد کار نقاشی شوند باید بدانند پنج درصد از مردمی که علاقهمند به نقاشی و دیدن گالریهای مختلف هستند، زمانی که وارد گالری ها میشوند به دنبال اسم و امضا میگردند. مدیران هنری زمانی که برای نقاشی بازاریابی میکنند در واقع اسم و امضای صاحب اثر را میفروشند و به مشتری میگویند این تابلو را اگر ۵ میلیون تومان بخری چند سال دیگر که خالقش از دنیا رفت میتوانی به قیمت بالاتری بفروشی! این روزها آثار هنرمندان تازه کارها به سختی به فروش میرسد مگر آنکه، خلاقیتی داشته باشند که بتواند چشمها را به سمت خودش بچرخاند، تازه کارها باید قبل از همه چیز فوت و فن فروش را یاد بگیرند».
با خیال راحت نقاشی کنید
گالریهای موقت و دائمی برای نقاشها از زمین تا آسمان تفاوت دارند. معمولا برگزاری گالریهای موقت برای هنرمندان به صرفه نیست. اما گالریهای دائمی شبیه مغازهی حسین رفیعی فروش بهتری دارند و میتوانند در مدت کوتاهی سود آور هم باشند:«گالریهای موقت، سود قابل توجهی به نقاشها نمیدهند. هنرمند برای فروش آثارش باید یک گالری کرایه کرده و از مهمانانش پذیرایی کند و در نهایت ممکن است تنها دو تا از آثارش را بفروشد. این برای یک هنرمند اصلا جالب نیست. اما گالریهای دائمی شبیه به مغازه باعث میشوند آثارتان به خوبی و روزانه دیده شود. وقتی اثری دیده میشود مشتری اش را هم به سرعت پیدا میکند. این باعث نمی شود که اثرتان بیات شود و از طرفی شما میتوانید با خیال راحت کشیدن نقاشیهای دیگر را تجربه کنید.»
همه پسند نقاشی کنید
راه دیگر فروش نقاشی ها پناه آاوردن به نمایشگاههای فصلی در شهرهای مختلف است. چرا که در این نمایشگاه ها نقاشیهای شما، اگر متناسب با اقلیم و فرهنگ همان شهر باشند، دیده شده و فروخته میشود: « نمایشگاههای فصلی بهترین راه برای هنرمندانی است که نمیتوانند گالریهای دائمی برای خودشان داشته باشند. در این نمایشگاهها استفاده از سبکها خیلی مهم است. سبکتان باید همه پسند باشد تا همه بتوانند آن را درک کنند. در این نمایشگاه ها هرگز نمیتوانید کارهای مفهومی را به نمایش بگذارید. از طرفی باید نقاشیتان متناسب با فرهنگ و آداب و رسوم نمایشگاه شهری باشد که در آن شرکت کرده اید.»
نقاشیهای روح دار بکشید
خلاقیت در نقاشی آن هم با وجود این همه سبک در ذهن نقاشان مختلف معاصر و قدیمی کار سختی است. اگر خلاقیت در این کار را یاد بگیرید میتوانید خودتان را بیمه کنید: «برای خلاقیت در کار نقاشی کافی است زاویهی دیدتان را تغییر بدهید و دقیقا همان زاویهای را نقاشی بکشید که مردم دوست دارند آن را ببینند. زاویهای که هیچکس نتوانسته ترسیمش کند. باید وجهی از شی، اتاق و یا انسانی را بکشیم که مردم همیشه دوست داشته اند آن را ببینند اما نتوانستهاند.
از طرفی نقاشان از همان ابتدای کشیدن نقاشی نباید به فروخته شدن اثرشان فکر کنند. باید مطمئن باشید کارتان در نهایت به فروش میرسد اما اگر از اول بخواهید در تمام کردن و فروختن کار عجله کنید انگار هیچ روحی در آن ندمیدهاید. این را مشتریها به خوبی احساس میکنند. اگر نقاشیهایتان روح نداشته باشند نه ببیننده خواهند داشت نه خریدار.
نقاشها باید یاد بگیرند کارخانهی تولید نقاشیهای فروختنی نیستند و فقط باید زمانی که فکر میکنند حرفی برای گفتن دارند پای بوم نقاشی بایستند. موضوع دیگری هم که در این بخش باید به آن اشاره کنم پرهیز از سری کاری در کارهاست. برای مثال اگر نقاش از روی یکی از آثارش کپیبرداری کند، هیچوقت به موفقیت چشمگیری دست پیدا نمیکند چرا که ذهن خلاق اگر بخواهد یک منظره را هزار بار روی بوم بیاورد هر هزار بار آنرا متفاوت خواهد کشید. باید حواسمان باشد که فرق یک نقاش و یک فرد عادی در این است که نفاشها میتوانند حقایق را به خوبی ببینند و منعکس کنند. اگر این اتفاق نیفتاد یک نقاش میشود دستگاه چاپخانه که فقط نقاشی چاپ میکند و هر چقدر هم این کارها زیبا باشند اما خریدار ندارند. »
چگونه مشتری را نپرانیم؟!
حسین رفیعی درباره قیمتهای آثار نقاشی مفصل توضیح میدهد، قیمت گزاری برای آثار هنری تخصص ویژهای میخواهد و این موضوع یکی از همان مسائل مهمی است که موفقیت شما را در نقاشی تضمین میکند، مهمترین موضوع این است که قیمت ها باید مشتری را نگه دارد:« قیمت ها برای فروش نقاشی ها از اهمیت ویژهای برخوردار هستند.این کار تخصص ویژهای میخواهد و اگر کمی ناشیانه قیمت گزاری کنید مشتری هایتان را از دست خواهید داد».
قیمتهای آثار نقاشی نباید زیاد باشد تا فقط قشر خاصی توان خرید آنها را داشته باشند، اگر کسی به تماشای آثارتان بیاید و ببیند که قیمت ها بالاست تمایل خود را برای خرید کردن از دست میدهد. از طرف دیگر قیمت ها را نباید آنقدر پایین در نظر بگیرید که مشتر هایتان فکر کنند اثر ارزان و کم ارزشی را خریداری میکنند. در فروش آثار هنری اگر شما آثارتان را ارزان بفروشید به پای کم ارزش بودن اثرتان نوشته میشود. قیمت ها باید به گونهای تنظیم شود که اگر خود هنرمند قصد خرید داشته باشد توانایی خریدن آن را داشته باشد. در این کار منصفانه فکر کنید و ببینید اگر بخواهید نقاشیهایتان را خودتان خریداری کنید حاضرید چه مبلغی را بپردازید.
یادتان باشد که پله به پله قدم بردارید تا به شهرت برسید و زمانی هم که به شهرت میرسید به اندازه تمام سال هایی که در این کار استخوان خرد کرده اید سود خواهید برد.»
منبع
گلسا سادات بحری در همشهری سرنخ