کدام یک از نظریهها و استراتژیهای سرمایهگذاری برای شما بهترین است ؟ استراتژیهای سرمایهگذاری مثل رژیمهای غذایی هستند: به جز راهبردی که برای شما بهترین است، هیچ «بهترین راهبرد سرمایه گذاری» وجود ندارد. قطعا دلتان نمیخواهد یک راهبرد یا استراتژی سرمایهگذاری را شروع کنید و بعد بفهمید میخواهید آن را به خاطر گرایش جدیدی که به تازگی در یک مجله کشف کردهاید، کنار بگذارید. با پیشنهادهای دور از واقعیت ماه سردرگم نشوید و به مبناهای آزموده شده در گذر زمان بچسبید.
میخواهم از یک استعارهی آشنای دیگر استفاده کنم، فنون و استراتژیهای سرمایهگذاری مثل لباسها هستند که باید کاملا مناسب شما باشند.
به چیزی گران یا دستدوز نیاز ندارید؛ به چیز راحتی احتیاج دارید که مدتها دوام بیاورد، به ویژه اگر هدف هدف سرمایهگذاریتان طولانیمدت باشد (۱۰ سال یا بیشتر).
بنابراین پیش از تعهد به هر چیزی، چه لباس، غذا یا استراتژی های سرمایهگذاری ، ببینید کدام کارها برای سبک و شخصیت شما بهترین هستند. میتوانید با در نظر گرفتن ۱۰ برترین استراتژی های سرمایه گذاری
شروع کنید، که تعدادی از آنها نظریهها، سبکها یا فنونی هستند که کمک میکنند سبد سهامی از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک یا صندوقهای قابل معامله در بورس بسازید.
۱. تحلیل بنیادین بازار سرمایه چیست؟
با تحلیل بنیادین بازار سرمایه شروع میکنیم زیرا یکی از قدیمیترین و اساسیترین سبکهای سرمایهگذاری است. تحلیل بنیادین بازار که اساسا برای تحقیق و بررسی حقوق صاحبان سهام (سهام فردی، به جای انتخاب صندوق سرمایهگذاری مشترک) استفاده میشد، نوعی از استراتژی های سرمایه گذاری فعال است که شامل تحلیل صورتهای مالی به منظور انتخاب سهام باکیفیت می شود. دادههای حاصل از صورتهای مالی برای مقایسه با دادههای گذشته و فعلی کسبوکاری معین یا مقایسه با کسبوکارهای آن صنعت استفاده میشود. با تحلیل دادهها، سرمایهگذار ممکن است به ارزشگذاری (قیمت) معقولی از سهام شرکت برسد و تصمیم بگیرد یک سهام، خرید خوبی هست یا خیر.
۲. سرمایهگذاری ارزشی
سرمایهگذاران صندوق سرمایهگذاری مشترک و صندوق قابل معامله در بورس، با استفاده از صندوقهای مشترک سهام ارزشی، میتوانند سبک یا راهبرد ( استراتژی) سرمایه گذاری بنیادین را به کار بگیرند. به عبارت سادهتر، سرمایهگذاران ارزشی به دنبال سهام فروخته شده با «تخفیف» هستند؛ آنها به دنبال معامله هستند. یک سرمایهگذار صندوق مشترک به جای آنکه زمانی را به جستجوی سهام ارزشی و تحلیل صورتهای مالی شرکت اختصاص دهند، میتواند صندوقهای مبتنی بر شاخص ، صندوقهای قابل معامله در بورس یا صندوقهای با مدیریت فعال بخرد که سهام ارزشی را حفظ میکنند.
۳. سرمایهگذاری رشد
همانطور که از نامش پیدا است، سهام رشد معمولا در مراحل بلوغ یک چرخهی بازار که اقتصاد با نرخی سالم در حال رشد است، بهترین عملکرد را دارد. راهبرد یا استراتژی رشد، بازتابدهندهی آن چیزی است که شرکتهای سهامی، مشتریان، و سرمایهگذاران همزمان در اقتصادهای سالم انجام میدهند ـ که به طرز فزایندهای انتظارات بالاتری از رشد آتی کسب کرده و مبالغ بیشتری برای انجام آن هزینه میشود. شرکتهای فناوری مثال خوبی هستند. آنها معمولا به قیمتهای بالایی ارزشگذاری میشوند، اما وقتی محیط مساعد باشد میتوانند به رشدی فراتر از آن ارزشگذاری ها ادامه دهند.
نسخهی متفاوتی از سرمایهگذاری رشد را میتوان در راهبرد سرمایه گذاری محبوبیت (مومنتوم) یافت، که یک راهبرد یا استراتژی سرمایه گذاری روی روندهای فعلی قیمت با این انتظار است که محبوبیت در همان جهت به رشدش ادامه دهد. در رایج ترین شکل، و به ویژه با صندوقهای مشترکی که برای در اختیار گرفتن راهبرد یا استراتژی سرمایه گذاری محبوبیت طراحی شدهاند، ایده آن است که “با قیمت بالا بخرید و با قیمت بالاتر بفروشید “. برای مثال یک مدیر صندوق مشترک ممکن است به دنبال سهام رشدی باشد که افزایش بهای ثابتی را نشان داده است و انتظار میرود روندهای افزایش قیمتش ادامه یابد.
۴. تحلیل تکنیکی
تحلیل تکنیکی را میتوان نقطهی مقابل تحلیل بنیادین دانست. سرمایهگذارانی که از تحلیل تکنیکی استفاده میکنند (معاملهگران تکنیکی) اغلب به منظور پیشبینی الگوها و روندهای آینده، از نمودارهایی برای تشخیص الگوهای قیمت تازه و روندهای بازاری فعلی استفاده میکنند. به عبارت دیگر، الگوها و روندهای خاصی وجود دارد که میتوانند سرنخ ها یا نشانههای خاصی دربارهی حرکتهای بازار در آینده برای معاملهگر تکنیکی فراهم کنند که اندیکاتور نامیده میشوند. برای مثال برخی الگوها به صورت نامهای توصیفی ارائه میشوند، مانند “سر و شانه ” یا ” فنجان ” و ” هندل “. وقتی این الگوها شروع به شکلگیری میکنند و تشخیص داده میشوند، معاملهگر تکنیکی ممکن است براساس نتیجهی موردانتظار از آن الگو یا روند تصمیمگیری های سرمایهگذاری انجام دهد. دادههای اساسی، مانند نسبت قیمت به درآمد، در تحلیل تکنیکی که روندها و الگوها بر معیارهای ارزشگذاری اولویت دارند، در نظر گرفته نمیشوند.
۵. خرید و نگهداری
سرمایهگذاران خرید و نگهداری باور دارند «زمان سپری شده در بازار» نسبت به « زمانبندی بازاری» سبک سرمایهگذاری محتاطتری است. این استراتژی با خرید اوراق بهادار سرمایهگذاری و نگهداری آنها برای دورههای زمانی طولانی انجام میشود زیرا سرمایهگذار باور دارد بارگشتهای طولانیمدت میتوانند علارغم ویژگی بیثباتی دورههای کوتاهمدت، معقول باشند. این استراتژی در مقابل زمانبندی بازاری مطلق قرار دارد، که در آنها معمولا یک سرمایهگذار طی دورههای کوتاهمدت و با قصد خرید به قیمتهای پایین و فروش به قیمتهای بالا، خرید و فروش انجام میدهد.
سرمایهگذار خرید و نگهداری، میگوید نگه داشتن برای دورههای طولانیتر، کمتر از سایر ستراتژی های سرمایه گذاری مستلزم دادوستد مکرر است. از این رو هزینههای دادوستد به حداقل میرسد، که بازگشت خالص کلی سبد سرمایهگذاری را افزایش میدهد.
سبدهای سرمایهگذاری که از استراتژی خرید و نگهداری استفاده میکنند، به خاطر مراقبت کم و طبیعت منفعلشان، سبدهای سرمایهگذاری تنبل نام دارند.
۶. هسته و ماهواره
هسته و ماهواره یک نوع طرح سبد سرمایهگذاری است که در گذر زمان خود را ثابت کرده است و از هستهای، مانند یک صندوق مشترک شاخص سهام با سرمایهی کلان، که نشاندهندهی بزرگترین بخش سبد سرمایهگذاری است، و دیگر انواع صندوقها – صندوقهای ماهوارهای- تشکیل شده است که هر کدام بخشهای کوچکتری از سبد سرمایهگذاری را شامل میشوند تا یک کل را بسازند. هدف اولیهی این طرح سبد سرمایهگذاری آن است که از طریق تنوع دادن (قرار دادن تخم مرغهایتان در سبدهای مختلف) ریسک را کاهش دهد در حالی که نسبت به معیار استاندارد بهتر عمل میکند (به دست آوردن بازگشتهای بالاتر)، مانند شاخص اس اند پی ۵۰۰.
۷. سبد سرمایهگذاری دیو رمزی
دیو رمزی، مجری محبوب برنامهی گفتگومحور و مربی مالی شخصی مورداحترام، مدتها است از استراتژی سبد سرمایهگذاری چهارصندوقهی مشترک خود برای شنوندگان و طرفدارانش پشتیبانی میکند.
در اینجا فلسفهی سرمایهگذاری دیو را میبیند، به ویژه دربارهی صندوقهای مشترک، که مستقیما از وبگاهش برداشته شده است:
دیو برای پساندازهای بازنشستگیتان با حمایت کارفرما، و حسابهای بازنشستگی شخصیتان صندوقهای سرمایهگذاری مشترک را پیشنهاد میکند. سرمایهگذاریتان را به شکلی مساوی بین هر کدام از چهار نوع صندوق زیر تقسیم کنید:
- رشد
- رشد و درآمد
- رشد تهاجمی
- بینالمللی
سهام (با کارمزد افتتاحی) و صندوقهای نوع A را انتخاب کنید که حداقل پنج ساله باشد. باید در دستهبندی صندوقشان یک سابقهی کامل از بازگشتها داشته باشند. اگر تحمل ریسکتان پایین است، یعنی زمان کوتاهتری برای حفظ مبلغ سرمایهگذاری شده دارید، کم تر از ۲۵٪ را در رشد تهاجمی قرار دهید یا افزودن یک صندوق متعادل را به چهار نوع صندوق پیشنهادی در نظر بگیرید.
۸. نظریهی سبد سرمایهگذاری مدرن
نظریهی سبد سرمایهگذاری مدرن (ام پیتی) یک روش سرمایهگذاری است که سرمایه گذار تلاش میکند برای یک سبد سرمایهگذاری معین، سطح کمینهی ریسک بازار را بپذیرد تا بازگشتهایی در سطح بیشینه داشته باشد. سرمایهگذاری که از اصول نظریهی سرمایهگذاری مدرن پیروی میکند، ممکن است چنانکه پیشتر ذکر شد از یک رویکرد هسته و ماهواره استفاده کند. در راس این فلسفهی سرمایهگذاری، هر سرمایهگذار مایل است بالاترین بازگشت ممکن را بدون پذیرش ریسک شدید به دست آورد. اما چطور میتوان این کار را کرد؟ طبق نظریهی سبد سرمایهگذاری مدرن، یک سرمایهگذار میتواند یک نوع دارایی، صندوق مشترک یا اوراق بهادار خاص را نگه دارد که به صورت منفرد ریسک بالایی دارند اما وقتی با چندین نوع دارایی یا سرمایهگذاری دیگر ترکیب شوند، تمام سبد سرمایهگذاری میتواند چنان متعادل شود که ریسکش از برخی داراییها یا سرمایهگذاریهای زیربنایی پایینتر باشد.
۹. نظریهی سبد سرمایهگذاری پستمدرن (پیام پیتی)
تفاوت میان پیام پیتی و ام پیتی روشی است که ریسک را تعریف میکنند و براساس آن سبد سرمایهگذاری را ایجاد میکنند. ام پیتی ریسک را به صورت تقارن میبیند؛ ساخت سبد سرمایهگذاری از چندین سرمایهگذاری متنوع با سطوح ریسک مختلف تشکیل شده است تا یک بازگشت معقول را به دست بیاورد. بیشتر یک نگرش کلنگر به ریسک و بازگشت است. یک سرمایهگذار پیامپیتی ریسک را نامتقارن میبیند؛ احساس سرمایهگذاران نسبت به زیانها دقیقا تصویر معکوس احساسشان دربارهی سودها نیست؛ و هر محیط اقتصادی و بازاری منحصربهفرد و در حال تکامل است. پیامپیتیها می دانند که سرمایهگذار همیشه معقول عمل نمیکند. بنابراین پیامپیتی علاوهبر مدل ریاضی که پیامپیتی دنبال میکند، جنبههای رفتاری جمعیت سرمایهگذار را هم توجیه میکند.
۱۰. تخصیص دارایی تاکتیکی
تخصیص دارایی تاکتیکی ترکیبی از تعدادی از سبکهایی است که پیشتر ذکر کردیم. یک سبک سرمایهگذاری است که در آن سه گروه دارایی اساسی (سهام، اوراق قرضه و نقدینگی) توسط سرمایهگذار به صورت فعالانه و با قصد به حداکثر رساندن بازگشت سبد سرمایه و به حداقل رساندن ریسک در مقایسه با معیاری مانند یک شاخص، متعادل و اصلاح میشوند. این سبک سرمایهگذاری از این جهت با سبکهای تحلیل تکنیکی و تحلیل بنیادین تفاوت دارد که اساسا روی اختصاص دارایی و در وهلهی دوم روی انتخاب سرمایهگذاری تمرکز دارد. این نگرش کلنگر، حداقل از منظر سرمایهگذاری که تخصیص دارایی تاکتیکی، و نظریهی سبد سرمایهگذاری مدرن را انتخاب میکند، دلیل خوبی دارد.
منبع: