پولدار شو (pooldarsho.ir):
شهلا لاهیجی، اولین ناشر زن ایرانی و برندهء جایزهء آزادی نشر در سال ۲۰۰۶
لاهیجی با بیش از ۲۰ سال سابقه در کار نشر معتقد است که امروز تعداد زیادی از مراکز نشر در ایران توسط زنان اداره میشود: «بیش از ۵۰۰ پروانهء نشر به نام زنان در ایران ثبت شده که حتی اگر تنها نیمی از آنها هم فعال باشند، باز این رقم ناشر زن، رقم بالایی در جهان است; چرا که برای مثال در ایتالیا تنها ۱۰ ناشر زن مشغول فعالیت هستند.»
لاهیجی که از ۴۲ سالگی وارد کار نشر شده، این سن را برای شروع دیر دانسته و میگوید: «من در زمانی وارد عرصهء نشر شدم که جامعه هنوز به حضور زن در این عرصه باور نداشت و آن را حرفهای مردانه میدانست، اما من نشان دادم که در این کار،جنسیت وجود ندارد.»
این ناشر زن در سالهای ابتدایی فعالیتش با مشکلات زیادی روبهرو بود، اما این مشکلات بیشتر فرهنگی بودند تا اداری: «کارگران چاپخانه به حضور زن در آن محیط عادت نداشتند طوری که حتی حضور زن در چاپخانه برای آنها ناخوشایند بود.»
او دربارهء این دوران میگوید: «کارگران چاپخانه برای اینکه مرا از رو ببرند با دیدن من شروع میکردند به دادن فحشهای رکیک به یکدیگر تا من خجالت بکشم و از چاپخانه بیرون بروم.»
لاهیجی ادامه میدهد: «کار اصلی من نویسندگی بود و من اطلاعاتی دربارهء فیلم و زینک و چگونگی کار دستگاه چاپ نداشتم. به همین خاطر کارگران چاپخانه میتوانستند مرا به تمسخر بگیرند و به دنبال نخود سیاه بفرستند.»
اما او بعد از مدتی به مسایل فنی حرفهاش نیز تسلط یافت: «من تمام قدرت زنانه، مادرانه و حرفهایام را برای ایجاد این نفوذ به کار گرفتم تا بتوانم کارگران چاپخانه را به جای تقابل در کنار خود قرار دهم و امروز همان افراد، تبدیل به طرفداران پروپاقرص شدهاند و دوست دارند هر موقع به چاپخانهء آنها میروم، با آنها احوالپرسی کنم.»
او همچنین دربارهء مشکلات دیگری که در آغاز کار با آن روبهرو بود، میگوید: «آن زمان، دوران جنگ بود و ما با کمبود کاغذ مواجه بودیم. به همین خاطر برای گرفتن سهمیهء کاغذ، گاه کتابها شش ماه میماند تا خوانده و بعد به آن سهمیهء کاغذ داده شود.»
او میگوید: «چهار بار مجبور شدم مقدمهء کتاب «زن در جستوجوی رهایی» را تغییر دهم; چرا که نیازمند کاغذ دولتی بودم و از من خواستند مقدمهء کتاب را برای گرفتن سهمیه تغییر بدهم.»
ورود زنان به بازار کار_ تبعیضها را از بین میبرد
لاهیجی همچنین معتقد است که جنبشهای زنان در تمام نقاط جهان با کار آغاز شدهاند و اگر جنبش زنان در اروپا و دیگر جاهای دنیا به ثمر نشسته به دلیل شروع آن با کار و ورود زنان به عنوان کارگران در بازار کار بوده است در حالی که حلقهء مفقودهء جنبش زنان در ایران عدم پیوند آن با اقتصاد است.
او میگوید: «رزا لوکزامبورگ به زنان در آن دوران پیشنهاد کرد که برای ورود به بازارهای کار به هیچ وجه امتیازات اضافی از جمله مرخصی زایمان و… نخواهند تا به لحاظ اقتصادی استخدام زنان برای سرمایهداران نفع داشته باشد. او در شرایطی از زنان خواست وارد عرصههای کار شوند که مردان معتقد بودند که حضور زنان در بازار کار باعث فلاکت بیشتر طبقهء کارگر میشود. به این ترتیب زنان وارد بازارهای کار شدند به طوری که در جنگ جهانی اول ۲۰ میلیون کارگر زن در آلمان مشغول به کار بودند.»
لاهیجی همچنین معتقد است که زمانی تبعیضها برطرف میشوند که جامعه به سمت فرآیند تولید برود: «در این صورت نهادهای مدنی از جمله اتحادیههای کارگری و سندیکاها شکل میگیرند و با حضور پررنگتر زنان در شوراهای کارگری، مسایل تبعیض هم خود به خود برطرف میشوند.»
او میگوید: «اگر به مناطق شمال ایران توجه کنید میبینید که اندیشهء زنان در آنجا بازتر است. به این دلیل که زنان در آنجا کار میکنند و به کشاورزی و کشت برنج مشغولند.»
او تفاوت بین شمال و جنوب کشور را به دلیل حضور بلاواسطهء زنان در عرصهءکار و استقلال مالی آنها میداند و معتقد است که آزادی اقتصادی، آزادیهای دیگری را نیز به این زنان میدهد که این آزادیها برای زنان در جاهای دیگر ایران دیده نمیشود.
اما لاهیجی معتقد است که تا زمانی که نفت به راحتی به فروش میرود و نیازی به تولید در کشور احساس نمیشود، تبعیضها در زمینهء زنان همچنان وجود خواهند داشت.
او کشور عربستان را مثال میزند و میگوید: «اگر عربستان مانند آلمان و انگلستان نیازمند کار زنانش بود، چنین رفتارهای تبعیضآمیزی با زنان وجود نداشت که آنها حق رانندگی یا اجازهء نشستن در کافه را نداشته باشند.»
لاهیجی تاکید میکند که تا وقتی کشورهای خاورمیــــــانه و کشورهای_ تک محصولی دغدغهء تولید نداشته و از سرمایههای زیرزمینی خـــــــرج کنند، تبعیضها همچنان باقی میمانند.»
حرکت جامعهء ایران _فراتر از قوانین حاکم بر آن است
لاهیجی در ادامه میگوید: «از یک طرف میبینیم که حقوق زنان طی ۲۰ سال گذشته همچنان محدود بوده اما از طرف دیگر میبینیم که همین زنان ۶۵ درصد ظرفیت دانشگاهها را پر کردهاند. طوری که یک فرد غربی که به کشور ما میآید با تعجب میپرسد که چگونه میگویید قوانین تبعیضآمیز و بسیار سنتی برای زنان وجود دارد، در حالی که پنج نفر از کارگردانان درجه یک کشور زن هستند. همچنین در عرصهء ادبیات نیز ظرف ۱۰ سال گذشته حداقل پنج نویسندهء مطرح داشتهایم و بهترین و پرفروشترین کتابها نیز مربوط به نویسندگان زن بوده است.»
لاهیجی به این تناقض چنین پاسخ میدهد: «حرکت در جامعهء ایران بیش از تئوری و قانون است و با این که ممکن است افراد از تئوریها بیخبر باشند اما عملاً براساس آن زندگی میکنند و آن یکی از ویژگیهای ایران است که در آن حرکت جامعه به سوی تکامل تاریخی فراتر از قوانین حاکم بر آن است.»
لاهیجی در ادامه دربارهء لزوم اقدامات برای حضور زنان در بازارهای کار میگوید: «در اوایل انقلاب با تعطیلی مهدکودکها بسیاری از زنان مجبور شدند خود را بازنشسته کنند. در حالی که وقتی رفاه از روی کار زنان برداشته شود، ادامهء کار برای زنان غیرممکن خواهد بود و اگر جامعهای بخواهد زنانش را وارد عرصهء تولید کند، باید امکانات رفاهی را برای زنان تولید کرده و دایماً از رسانهها گوشزد کند که کار در جامعه جنسیت ندارد و کار خانگی تنها وظیفهء زن نیست.»
او همچنین از نمایندگان زن مجلس انتقاد کرده و میگوید: «این استدلال درست نیست که چون برای زنان کار نیست و برای تحصیل آنها از بیتالمال خرج میشود، پس این هزینه، حیف و میل کردن بیتالمال است. بلکه به جای پاک کردن صورت مساله باید راهحل را پیدا کرد و از فرآیند تجارت آماده فروشی درآمده و در فرآیند تولید قرار بگیریم. در غیر این صورت نه تنها به آرمانهای سند چشمانداز ۲۰ ساله نمیرسیم بلکه به توسعهء «ناپایدار» نیز نخواهیم رسید.»
به نقل از سرمایه