خانم پورمیرزایی یکی از مکانیکهای معروف زرند کرمان است؛ او نمونهی آدمی است که «خواستن» برایش «توانستن» بوده.
صافکاری، جوشکاری و پایین آوردن موتور ماشین، از آن دست کارهایی است که انجامش برای خانمها واقعا سخت است اما زنی که در این شماره با او به گفت و گو نشستهایم، هشت سال است بی وقفه این کار را انجام میدهد و الان برای خودش اوستا کار شده. محبوبه خانم روزی دست به آچار شد که خرج و مخارج زندگیاش کفاف نمیداد و در رشتهی تحصیلی خودش هم کاری وجود نداشت تا او بتواند انجامش دهد. خانم میرزایی جزو طرفداران سرنخ است. از آنهایی که حتی بعد از خستگی کار هم سرنخ به دست میگیرد و چند صفحهای میخواند، همین سرنخی بودنش هم باعث شد تا دعوتمان کند تا برویم سراغش و با او از کار سختی که انجام میدهد حرف بزنیم.
دنبال شغل ثابت بودم
محبوبه خانم، ۱۷ سال است که ازدواج کرده. یک دختر و پسر نوجوان دارد و خودش هم بعد از اینکه لیسانسش را گرفت شروع کرد به جستجو برای پیدا کردن کار، مدتی بعد مسیر زندگیاش به کلی تغییر کرد و از زنی که در بیمارستان کار می کرد تبدیل شد به یک شاگرد مکانیکی:« بعد از اینکه لیسانسم را گرفتم در بیمارستان شهید بهشتی کرمان مشغول کار شدم. ۶-۵ ماه از زمان کارم در بیمارستان گذشت که فهمیدم قصد ندارند من را رسمی کنند و من هم دنبال کاری که نمیشد آیندهاش را تضمین کرد نبودم. از آنجا آمدم بیرون و دوباره شروع کردم به جستجو برای پیدا کردن کار.»
محبوبه خانم به هر دری که میزد، بسته بود. کاری که او میخواست یک کار آینده دار با مزایای خوب بود. برای همین شروع کرد به یادگیری:« یک عالمه مدرک گرفتم. از قالیبافی و نقاشی گرفته تا کامپیوتر و نرم افزارهای کامپیوتری. با اینکه به این حوزهها خیلی علاقه نداشتم اما فکر میکردم اگر اطلاعاتم را در زمینههای مختلف بالا ببرم، میتوانم کار بهتری پیدا کنم. اما اینطور نبود.»
چطور مکانیک شدم؟
ماجرای آچار به دست شدن محبوبه خانم و وارد شدنش به دنیای مردانهی مکانیکها ماجرای جالبی دارد. او هیچوقت فکرش را هم نمیکرد این کار بخواهد اینقدر جدی جزئی از زندگیاش شود:« با مدارکی که گرفته بودم هم کاری از پیش نبردم و تاثیری در پیدا کردن شغل نداشت. در مخمصهی بدی بودیم. شوهرم باید تعمیرگاه ماشینش را تحویل می داد و جایی را پیدا نکرده بود که کارش را ادامه بدهد و همهی اینها، کار ما را سختتر کرده بود.
شوهرم تصمیم گرفت تا زمانی که جایی پیدا نکرده بیاید و جلوی در خانه شروع کند به تعمیر کردن خودروها. این اتفاق که افتاد شاگرد شوهرم رفت و او دست تنها شد. یک روز که او مشغول کار بود و من از پشت پنجره نگاهش میکردم دیدم خیلی برایش سخت است در حالیکه مشغول زیربندی ماشین است، برای برداشتن یک پیچ کوچک از زیر ماشین بیرون بیاید و دوباره برود داخل.
در همان چند دقیقهای که من مشغول دیدن او بودم، چند بار این کار را تکرار کرد. برای اینکه کمکش کنم رفتم داخل حیاط و شروع کردم به آچار و پیچ به دستش دادن. گفتم تا وقتی یک شاگرد خوب پیدا کند خودم کمکش میکنم.
شوهرم چند بار شاگرد عوض کرد اما تمامشان تا کمی کار را یاد میگرفتند میرفتند سراغ زندگی خودشان و مغازه میزدند؛ حق هم داشتند اما این برای ما کار را مشکل میکرد. یکبار هم شاگردی که استخدامش کردیم بعد از یک هفته هر چیزی که توی مکانیکی داشتیم برداشت و برد و ضربهی بزرگی به ما زد. همهی این مسائل یک طرف قضیه بود و من هم که آن زمان از پیدا کردن کار کاملا ناامید شده بودم طرف دیگر بودم، همه این ها دست به دست هم داد تا من وارد حرفه مکانیکی شدم. در چشم برهم زدنی از انجام این کار خوشم آمد و تصمیم گرفتم همراه شوهرم کار کنم.»
با صبوری کار را یادم داد
تصور اینکه خانمی بیاید به همسرش بگوید که میخواهم مکانیک شوم و او مخالفت نکند، کمی دور از ذهن است. اما زمانی که محبوبه خانم در حالیکه تصمیم نهاییاش را گرفته بود شروع به صحبت کردن دربارهی این کار کرد، همسرش آقای رکنی نه تنها مخالفت نکرد که از تصمیم همسرش استقبال هم کرد.
«خانوادهی همسر من همگی مکانیک هستند. همسرم جزو آن مکانیکهایی است که مردم کارش را قبول دارند و ۳۰ سال است این کار را انجام میدهد. وقتی گفتم میخواهم با تو کار کنم موافقت کرد اما از سختیهای این کار و مردانه بودنش هم برایم صحبت کرد. اما من تصمیمم را گرفته بودم. با خودم گفتم مدتی این کار را انجام میدهم و اگر دیدم با روحیاتم سازگار نیست، میروم سراغ یک کار دیگر. راستش روزی که کار را شروع کرده بودم باورم نمیشد بیشتر از چندماه در این کار دوام بیاورم. اما الان دل کندن از این کار برای من غیر ممکن است.»
بچهها به من کمک میکنند
یکی از مهمترین دغدغههایی که بعد از به دنیا آمدن بچهها ممکن است مادران را از کار کردن جدا کند، فرزندان هستند. محبوبه خانم زمانی که تصمیم گرفتم همراه همسرش وارد کار مکانیکی شود و صبح زود برای باز کردن مغازه اش، از خانه بزند بیرون، دوتا بچه داشت:« تقریبا هفت سال قبل بود که شوهرم بعد از کار کردن جلوی در خانه، تصمیم گرفت مکانیکی بزند و من هم به عنوان کمک حالش باید میرفتم به مغازه اش، خدا را شکر بچههایم از آب و گل در آمده بودند و از این جهت خیلی نگران نبودم. برای همین با هم همراه شدیم.
هر روز از ساعت ۵/۸ میرویم تعمیرگاه و عصر میآییم. روزهای اول هیچ چیز هماهنگ نبود. بچهها پشت در میماندند، غذایشان حاضر نبود و کلی مشکل دیگر داشتند اما خدا را شکر مشکلات بلاخره حل شدند حالا بچهها هم پذیرفتهاند که شکل زندگی ما اینطوری است و با همه چیز کنار آمدهاند. خدا را شکر بچههای خوبی دارم. گاهی اوقات وقتی میآیم خانه میبینم خانه را تمیز کردهاند و درسهایشان را هم خواندهاند. این چیزها خستگی روزانه من را از تنم به در می کند. جالب است بگویم دخترم هم خیلی دوست دارد وارد این کار شود و تمام سه ماه تعطیلی ها میآید وردست من و کار میکند. اما پسرم اصلا این کار را دوست ندارد.»
اوستا شدم اما…
به محبوبه خانم میگویم حتما بعد از این همه سال دیگر برای خودت اوستا شدی؟ میگوید:« خیلی خوب کار را یاد گرفتهام اما هنوز اوستا نشده ام. همسرم ۳۰ سال است کارش مکانیکی است و خیلی طول می کشد که به او برسم. اما در حدی هستم که مردم به من اعتماد کنند. هر روز که سرکار میرویم از همسرم چیزهای تازهای یاد میگیرم چون این کار پر از ریزهکاری است. من از نظر عاطفی خیلی به همسرم وابسته هستم و بخاطر همین است که اصلا انتخاب کردم این کار را انجام بدهم.»
مکانیکی و عیبیابی ماشین پر از سختیهای ریز و درشت است، اما از نظر محبوبه خانم ،صافکاری سخت ترین قسمت کار است :« به نظر من سختترین کاری که در مکانیکی انجام میشود قسمت صافکاریاش است. باید همهی قسمتهای ماشین را باز کرد، سوزاند، سمباده زد، لنگ کاری کرد و … علاوه بر اینکه خیلی کار دارد، خیلی هم دقت میخواهد، اگر دقت آدم در این کار کم باشد نتیجهی کار افتضاح میشود.»
نزدیک بود آتش بگیرم
خانمی که به عنوان مکانیک سوژهی «کارستان» شده همیشه با حواس جمع کار میکند اما خطر در حیطهی کاری او همیشه وجود دارد:«یکبار داشتم کار میکردم. همسرم از قبل گفت مراقب لولههایی که نزدیک محل جوشکاریام است باشم. گفت اینها ممکن است بترکند، من هم گفتم حواسم هست و شروع کردم به کار کردن. چند دقیقه بیشتر از حرف همسرم نگذشت که لوله ترکید و آتش زد بیرون. همسرم برای اینکه ماشین نترکد، سریع پرید زیر ماشین و لولهها را کور کرد. اگر این سرعت عمل را نداشت هم ماشین مردم از بین میرفت و هم خودمان میرفتیم روی هوا. زمانی که این اتفاق افتاد، دست من سوخت و تا مدتی نتوانستم کارهای سنگین انجام بدهم.»
سود ۴ میلیونی
بعد از صحبت کردن دربارهی مزایا و مشقات کار در حوزهی مکانیکی، نوبت میرسد به سود خوبی که میشود از این راه درآورد و همین مسئله، آدم را تشویق میکند برای اینکه «مکانیک» شدن را به عنوان یک گزینه در نظر بگیرد:« پول در آوردن از کار مکانیکی دقیقا بستگی به این دارد که شما چقدر کار کنید و برای کارتان وقت بگذارید. اگر کیفیت کارتان خوب باشد و به عنوان شاگرد (شاگردی که همه چیز را یاد گرفته است) کار کنید میتوانید ماهی ۳ تا ۴ میلیون برای خودتان در بیاورید، اگر هم اوستا باشید و مغازه برای خودتان باشد این مقدار بیشتر میشود.
البته من به نسبت دستمزد در شهر خودمان این سود را تخمین میزنم. خیلی از شهرهای بزرگ مانند تهران دستمزدهایشان چند برابر ماست و قطعا سودشان هم همینطور است. خدا را شکر ما با اینکه قسط داریم، کرایه مغازه میدهیم و خیلی خرده ریزهای دیگر اما درآمدمان خوب است.»
باکس
چطور یک مکانیکی راه بیندازیم و کارمان را شروع کنیم
اوستا شوید و مغازه بزنید
برای وارد شدن به حوزهی کاری مکانیکی اولین قدم، یادگیری این کار است که بهترین نوعش این است که بروید شاگرد یک نفر بشوید و زیر نظر او کار را یاد بگیرد. در ادامه بهتر است مدرک هم بگیرید، مدرک این کار را هم می توانید با شرکت در کلاس های سازمان فنی و حرفهای بگیرید.
برای راهاندازی مکانیکی می توانید مجوزتان را از اتاق اصناف بگیرید. اگر مجوز نداشته باشید قطعا مغازهتان ظرف مدت کوتاهی پلمپ میشود. اگر بخواهید مغازهی مکانیکی راه بیندازید، منهای پولی که برای اجاره، رهن و یا خرید مغازه میپردازید که در هر شهر و هر مکان متفاوت است، نیاز به ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان سرمایهی اولیه دارید.
بست کمربندی و انواع چسب، اسپری تمیز کننده و روان کننده، آهن ربا و سیم مفتول، انواع آچار، پیچ گوشتی، جک، روغن، خرک،فشار سنج، کابل،باطری،سیم بکسل، لوازم یدکی، لوازم پنچری و … از لوازم ضروری و اولیهای هستند که باید در مکانیکی شما وجود داشته باشند. هزینه ی خرید این وسایل چیزی حدود ۱۰ میلیون تومان می شود.
بعد از آن است که میتوانید مغازهای اجاره کرده و کارتان را شروع کنید. البته خیلی بهتر است مغازهای را اجاره کنید که قبلا هم مکانیکی بوده و لازم نیست خودتان تجهیزش کنید.