پولدار شو (pooldarsho.ir):
مصاحبه با آقای ابراهیم میرشمسی، مالک و مدیرعامل ماشینافزار شمس
دو سال پیش که در یک نمایشگاه صنعتی شرکت کرده بودم غرفه ای توجه خیلی از بینندگان را به خود جلب می کرد. شرکت ماشین افزار شمس طراح و ساخت گیربکس های خاص و سنگین صنعتی. چند گیربکس خیلی بزرگ در غرفه قرار داشت و تعدادی پوستر نیز به دیوارها آویزان بود.
افرادی که در این زمینه اطلاعاتی دارند در اولین آشنایی احساس می کنند کارخانه این شرکت باید از دهها سالن بزرگ تشکیل شود و تعداد زیادی مهندس و کارگر در آن مشغول کار باشند. اما اگر به محل کارخانه بروید میبینید اصلاً چنین نیست.
در سالن ۱۰۰۰ متری کارگاه، یک سالن کوچکتر به عنوان انبار قرارداد که ۳ الی ۴ نفر مهندس و ۱۰ تا ۱۵ نفر کارگر در آن مشغول کار هستند.
با آقای شمس مدیر و مالک شرکت صحبتی شد که مقدمه ای برای گفتگوی بعدی فراهم آورد. در گفتگوی نسبتاً طولانی که با ایشان انجام دادیم مطالب جالبی رد و بدل شد مهندس شمش که نزدیک به هفتاد سال می نمایاند، هنوز انرژی و نشاط و قدرت یک جوان سی ساله را دارد و میگوید، علیرغم کار و مشغله فراون هر روز ۳ الی ۴ ساعت ورزش میکند و هر روز به غیر از امور جاری ۴ الی ۵ ساعت را در گوشه ای آرام به طراحی و تفکر مشغول است .
اینجانب ابراهیم میرشمسی متولد سال ۱۳۲۱ ، در رشته مکانیک تحصیل کردهام و از سال ۱۳۴۲ فعالیتهای شغلی خود را شروع کردم. شروع کار اینجانب در زمینه تجارت و بازرگانی بود و قبل از انقلاب در زمینه تجارت خارجی فعال بودم البته در زمینه کشاورزی و مرغداری هم فعالیت می کردم. به علت شرایط قبل از انقلاب و اینکه بلافاصله همه چیز را به صورت آماده وارد می نمودند علیرغم میل باطنی کار صنعت را رها کردم. در بحبوحه انقلاب یک مرغداری بزرگ در کوهستانهای ساوه داشتم که تعداد زیادی از مرغها در دیماه ۵۷ در سرمای ۱۰- درجه از بین رفتند و آنچه هم مانده بود در میدان شوش تهران بین مردم تقسیم کردم.
به علت اعتصاب مقدار زیادی جنس در بنادر داشتم که امکان تخلیه آن نبود و حجم زیادی از آن در کشورهای عربی تخلیه شد، مقداری هم به بنادر مبدأ برگشت و البته بعد از انقلاب هزینهای که بابت بارگیری، تخلیه، انبارداری، دیرکرد و … پرداخته بودم بیشتر از ارزش اصل اموال بود.
در فروردین ۱۳۵۸ کراوات را از گردن باز کردم ، لباس کار پوشیدم و وارد مقوله صنعت شدم و ساخت قفس های تمام اتوماتیک مرغهای تخم گذار را شروع و در مدت یک و نیم سال حدود ۱۸ سیستم ۵۰۰۰ تایی ساختم.
این سیستم کار آب دادن، تغذیه، جمع آوری تخم مرغ و تحویل آن به انبار را به صورت اتوماتیک انجام می داد. متأسفانه ۹۷% مواد اولیه این سیستم ها از خارج از کشور تأمین می شد.
با شروع جنگ ارز جیره بندی شد و دریافتم این جنگ بنا به ماهیت انقلاب و اهداف آن یک جنگ طولانی خواهد بود و به این نتیجه رسیدم که صنایع وابسته به مواد اولیه خارجی مشکل پیدا می کنند. از طرف دیگر از محل سکونت تا محل کارم در تهران ۴۸ کیلومتر فاصله بود در آن زمان روزانه ۴ ساعت وقت مرا تلف می کرد. لذا تصمیم گرفتم تهران را ترک کنم .چند گزینه پیش رو داشتم که در نهایت چون پدر و مادرم اصفهانی بودند اصفهان را برای فعالیت انتخاب کردم. البته بگویم که کارخانه قبلی را به صورت اقساط فروختم که هنوز هم کار می کند و خوب هم کار می کند.
در اصفهان کارم را با ماشین سازی شروع کردم و در سال ۱۳۶۴ به ساخت ماشین تراش بزرگ پرداختم و به سفارش اداره کل صنایع استان ۱۰ دستگاه ماشین تراش تورز چکسلواکی ساختم که در نمایشگاه هم از آن استقبال خوبی شد ولی دریافتم که اشتباه کرده ام زیرا من نمیتوانستم با ماشینسازی تبریز رقابت کنم. ماشینسازی تبریز سوبسید میگرفت و تولیدات خود را ارزان میداد در حالیکه من هیچ یارانهای دریافت نمیکردم البته قبل از آن ماشینهای مختلفی ساختم که چون زمان جنگ بود اکثراَ تک منظوره بود و بر اساس سفارش دستگاههای دیگر در جنگ ساخته می شد.
بنابراین تصمیم گرفتم وارد مقوله دیگری بشوم و بعد از انجام بررسیهای لازم وارد مقوله گیربکس و چرخ دندهها شدم و کار گیربکسهای سرعت متغیر را شروع کردم. در آن زمان شاید تعداد این گیربکسها در ایران ۵۰ عدد بیشتر نبود و دانش فنی ساخت آن هم وجود نداشت. پس ماشینآلات لازم برای تولید این گیربکسها را ساختم .
دو کارخانه تأسیس کردم یکی در دولت آباد اصفهان و دیگری در شهرک صنعتی مبارکه. در یکی گیربکس های متداول به صورت خط تولید ساخته می شد و در کارخانه دوم ساخت گیربکس های خاص، سنگین و فوق سنگین آغاز شد. در حال حاضر به علت واردات بی رویه مخصوصاَ از چین، کارخانه گیربکس های سبک در شرف تعطیلی است و به زودی خاتمه کار را اعلام می دارم.
این مشکل فقط برای ما نیست بسیاری از صنایع و اصناف با این مشکل روبرو بوده و خیلی از صنایع در شرف تعطیلی هستند یا با ظرفیت خیلی کم کار میکنند. زیرا واردات بیرویه زیاد شده و اگر وضع به همین ترتیب پیش برود وضع بدتر از این هم خواهد شد و آن موقع بیکاری به یک فاجعه تبدیل می شود. من از دولت جدید خواهش می کنم اگر چه کمی دیر شده است با این حال فکری برای این کار بکند.
در کارخانه دوم خوشبختانه مشکلی نداریم و در تولید گیربکس های خاص سنگین و فوق سنگین حرف اول را می زنیم و ۹۸% از مواد اولیه مورد نیازمان هم داخلی می باشد.
نحوه کار ما به سبک ژاپنی است یعنی اینکه طراحی و مونتاژ و مدیریت را ما انجام می دهیم و بقیه کار به دست دیگران انجام می شود، به عبارت دیگر بعد از دریافت سفارش و طراحی، کار را به دیگران می سپاریم و تنها مدیریت، نظارت و کنترل می کنیم. سفره گستردهای است که افراد نان خودشان را می آورند و در این سفره می خورند. ما فقط برای آنها کارآفرینی کرده ایم. ما می توانیم کارگاه ریخته گری، تراشکاری و … تأسیس کنیم و اینکارها را هم خودمان بکنیم و قطعاَ سودمان هم بالاتر می رود ولی اینکار را نمی کنیم چون معتقدیم هر کسی باید کار خود را بکند. همانطور که گفته شد هنر ما طراحی و کنترل و نظارت روی قطعات ساخته شده و دادن روش ساخت برای قطعات است که در این زمینه بسیار موفق بودهایم.
در حال حاضر تمام گیر بکسهای خاص مورد نیاز صنعت نفت کشور را میتوانیم بسازیم و به این کار مشغول هستیم. گیربکس حفاری چاههای نفت از مهمترین آنها ست که چند سال پیش ساختهایم . تمامی گیربکسهای خاص صنایع فولاد کشور، صنایع سیمان کشور توسط کارخانه ما ساخته می شود.
همانطوریکه توضیح دادیم چند سال است که به سبک فوق الذکر عمل کرده و موفق هم بودهایم. ما درست روی نقطهای دست گذاشتهایم که صنایع ما بابت آن باج فراوانی به خارجیها داده اند و قطعاَ می گویم ما وابستگی در این زمینه را از بین بردیم. در این مدت ما با سازمانهای مرتبط تعامل خاصی نداشتهایم.
به نظر من وظیفه وزارت صنایع و معادن دو چیز است: هدایت و حمایت. ولی حداقل در شش سال گذشته در این زمینه ما چیزی از آنها ندیدیم.
در مقوله تجارت جهانی فکر می کنم اینکار یعنی استثمار کشورهای در حال توسعه و ضعیف و اینکه چرا آمریکا با ورود ایران به سازمان تجارت جهانی موافقت کرده (علاوه بر دلایل ظاهری) جای بحث دارد.
در دو کارخانه مشغول به کار جمعاَ ۵۰ نفر مستقیماَ کار میکنند که بعد از تعطیلی کارخانه اول پرسنل آن را به کارخانه دوم منتقل می کنم ولی فعالیتهای ما برای همین تعداد هم به صورت تمام وقت ایجاد اشتغالی کرده است. یعنی در واقع ۱۰۰ نفر با تحصیلات و مهارتهای مختلف در این پروژه مشغول هستند.
من به جوانها، سایرین و هر کس که میخواهد در این مملکت کار کنند چه در نظام مشغول کار شوند چه در نظام خصوصی توصیه می کنم شرف خود را حفظ کنند. هر کاری که می کنند باید زمینه ساز رشد مملکت باشد و مشکل امروز کشور ما بیکاری است که در گرو رشد مملکت از بین می رود.
اشخاص شرافت انسانی خود را ملاک عمل قرار دهند اگر کسی می خواهد در این مملکت زندگی کند باید امنیت داشته باشد و با وجود بیکاری امنیت از بین می رود و کسی آسوده نخواهد بود.
توصیه دیگر من این است که کارهای زمین مانده را انجام بدهند. ما در این کشور کارهای زمین مانده خیلی داریم و از طرف دیگر کار خود را به نحو صحیح انجام بدهند و آبروی این مملکت را حفظ کنند . اگر چیزی می سازد کاری نکند که بگویند ایرانی است به درد نمیخورد.
من در زمینه تجارت خارجی اطلاعات وسیعی دارم و قبل از انقلاب هم اینکار را میکردم ولی تجارت خارجی کار زمین ماندهای نیست، کافی است من یکی از کارگاههایم را بفروشم و با پول آن کارهای معاملاتی انجام دهم. مطمئن هستم اگر اکنون درآمد من در سال ۱۰ ریال است در این صورت درآمدم ۱۰۰۰ ریال میشود ولی این کار را نخواهم کرد.
ممکن است خیلی ها با این نظر موافق نباشند اما خدا را گواه می گیرم که سخنم را نه از روی تمایلات شخصی یا صنفی یا منافع مادی بلکه با دید باز مملکتی می گویم قانون کار مشکل دارد. این قانون تحت شرایط خاصی تصویب شده و اصلاح آن نیاز به شجاعت دارد.
این قانون به ضرر تولید این مملکت است که هم به ضرر کارگر است هم به ضرر کارفرما و یکی از دلائل پائین بودن بهره وری شاید همین باشد.
ممکن است بگوئید این قانون جلوی سوء استفاده کارفرما را می گیرد بیائید این گفته را تحلیل کنیم. کارفرما چه سوء استفادهای می کند فرض کنید کسی یک دکان بقالی دارد و شاگردی هم دارد که سالم و کاری است، دزد نیست. تحت این شرایط صاحب کار چه مشکلی دارد که بخواهد شاگردش را اخراج کند.
حداقل یک سال طول می کشد تا کارگر به محیط کار عادت کند، با همکاران آشنا شود، به بازدهی مطلوب برسد و کارش را خوب انجام بدهد. کارفرما برای منافع شخصی هم که شده از اینکه این کارگر را از دست بدهد اجتناب می کند اگر این کار را بکند ضرر هم کرده است مگر اینکه مسائل دیگری در کار باشد اگر کارفرما کارش رونق داشته باشد و کارگر کارش را خوب انجام بدهد هیچ سوء استفاده ای در کار نیست.
به هر حال به نظر من باید در قانون کار تغییرات بیشتری صورت گیرد و البته راه سوء استفاده طرفین هم مسدود گردد. اگر چه مقداری این کار انجام شده ولی هنوز خیلی راه باقی است. من فکر می کنم در این کشور به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک می کنند
به نقل از سایت دکتر شعاری