محمدعلی عرفینژاد: سالهای قدیم هر محلهای بازارچهها و زیر بازارچههایی داشت که به اعتبار همین بازارچهها شناخته شده بودند،
محلههایی که با رفتن مردان سرکار و بچهها و نوجوانان به مدرسه خلوت شده و فقط خانمهای خانهدار بودند که زندگی را میساختند برای بساط ناهار و شام و صبحانه روز بعد، خانمهای آشنا با یکدیگر که مغازهداران از نانوایی گرفته تا بقالی و عطاری همه را میشناختند و رسم شده بود آنها خرید کنند و مغازهدار اجناس پرداختی را در دفترش یادداشت کند و شب هنگام که آقای خانه به سوی منزل و خانواده میرود پول خریدها را بدون هیچ بحث و حساب و کتابی پرداخته و به امید روز بعد با خریدهای خودش به خانه برود.
در میان مغازههای مشغول کار زیربازارچه، جدا از بقالی و عطاری و نانوایی که بخش اصلی فعالیتها به شمار میرفت، یک لحاف دوزی هم بود، هر محله زیرنظر یک لحافدوز بود که جدا از بحث فصلی بودن مشتریانش، درکار دوخت لحاف و تشک جهیزیه از خاطرهها و روزهای شیرینش به شمار میرفت.
کوچهپسکوچهها
… اما مشاغلی هم بود که با داد و هوار تولیدکنندگان اجناس همراه میشد، یکی از همین شغلها لحافدوزی بود که شخص لحافدوز همه داروندارش یک دورچرخه بود و وسیله پنبهزنی و زهکوبی که بعضیها به آن میگفتند «گوشتکوب رستم» چون به صورت یک تکه از تنه درخت که خراطی شده بود، زیر ترک بند دوچرخه قرار میگرفت و همه زحمت و همت لحافدوز در استفاده از آن خلاصه میشد. همه جمله لحافدوز برای معرفی کارش این بود: کار لحافدوزیه!
تکرار این جمله، کوچه به کوچه به گوش خانمهای خانهدار میرسید تا روزی لحافدوز زحمتکش با باز شدن در یک خانه تامین میشد. این نوع حفظ صنعت لحاف و تشکدوزی از گذشتههای خیلی دور در محلهبهمحله همه شهرهای ایران، از سوی زحمتکشان این صنف انجام و دستمزدها به صورت توافقی پرداخت میشد و خانم خانه ضمن تامین ناهار آن روز، ساعت به ساعت چای یا شربت کنار بساط قرار میداد
در این اوقات پنبههای مورد استفاده یکساله درون تشک و لحافها، از درون پارچههای دوخته شده قبلی خارج شده و سپس درون یک چادر شب کهنه یا حتی چادرنماز کهنهخانگی، قرار گرفته و سپس کپهکپه پنبههای فشرده شده از سوی دستگاه چوبی که زه چندلایهای همچون «کمان» مخصوص پرتاب نیزه و پیکان جنگی، به دوطرف آن قرار گرفته است که لحافدوز با زدن ضربه توسط همان گوشتکوب معروف، با ایجاد ارزش، پنبهها را جدا و تبدیل به «پوش» میکند، هر مجموعه پوش میتواند یک لقمه نان حلال باشد،
دست «حلاج» یا همان پنبهزن فقط در مقابله با پنبههای کهنه و غوزهها پرکار است و به قول خودشان «قلچماق» و صدای فراهم آمده از زهبلند کمان حلاجی، تبدیل به نوعی موسیقی میشود در گوش پنبهزن و این تازه قدم نخست برای ساخت و پرداخت تشک و لحاف شمرده میشود.
پنبهزنی دیروز و امروز
گرچه قرنها میگذرد از زمانی که پنبهزنی و لحافدوزی از درون بازار لحافدوزها به کوچهها و خیابانها آمده تا این روزها که با تولید صنعتی کالای خواب، استراحت مقرون به صرفهتر شده است
اما همه حکیمان دوران چند صدساله قبل و طبیبان دوران جدید، اعتقاد دارند، پناه بردن برای خواب در بستر پنبهای و بالشهای پرقو و پرمرغ جوان و به اصطلاح جوجه پرندهها، بهترین و سالمترین طریق خوابیدن است، بهطوری که درحالحاضر بار دیگر از پنبه گیاهی و با افزودن چند درصدی پنبه سلولزی و گاه پشم سنگ و شیشه تواما استفاده میشود، دلیلش هم طبق نظر استادکارهای صنعت تشک و لحاف و کوسن دوزی و متکاسازی و بالش دوزی، جلوگیری از سفت شدن و مشته شدن پنبه درون این لوازم خواب است.
اما… فراموش نکنیم که امروزه تنها پنبهزنی و دوخت و دوز لحاف و تشک اصل تولید «کالای خواب» نیست، این صنعت بسیار فراتر رفته و درحالی از مغازه و دکان و فروشگاه به کارخانههای بزرگ و دوخت ماشینی راه یافته که بخش مهمی از تولیدات به کشورهای اطراف و همسایه به صورت جمعی و یا از طریق مسافر به نوعی صادر هم میشود،
تولید کننده کالای خواب
در همین بررسی معمول و در گفتوگو با کارگران و مدیران مهمترین و بزرگترین کارخانههای نساجی دریافتیم مثلا گروه کارخانههای قدیم و بزرگ یزدباف با استفاده از بیش از ۱۶۰۰ کارگر، یکی از تولیدکنندگان کالای خواب در یزد و به تبع آن در ایران است، در این کارخانه ملحفه و رولحافی و پارچههای نفیس با طرحها و نقش و اندازههای از پیش آماده شده تولیدو به صورت جمعی در فروشگاههای سراسر کشور عرضه میشود، این حرکت گذشته از بافتهای گرانقیمت و با اصطلاح زری دوزی شده است.
به هر حال از صدها سال قبل کار روی بافت و دوخت و دوز پارچههای تولیدی گرانقیمت معمول بوده و در خبرها خواندیم و شنیدیم که در تحقیقات مداوم و در زیرخاکیها به پیراهنهای دوخته شده از پارچه با عمر بیشتر از هزار و هزاران سال دست یافتهاند که نشان میدهد صنعت پارچه بافی در کنار بافت انواع گلیم و قالی و فرش و زیلو و گبه و… در بخشهای مربوط به یزد و شهرهای اطراف آن رواج قابل توجهی داشته و دلیل مهم دیگر ابزارآلات چوبی مختلف است که به صورت ارثی از پدران و مادران به فرزندان آنان و بهگونه مداوم در گردش ایام تا به امروز رسیده است.
قصههای ماندگار تلاش
امروزه گرچه کارخانههای بزرگ با نیروهای کاربلد در شهرهای مختلف مشغول به کار است، گرچه در شهرهای کویری همچون یزد و میبد و کاشان و اصفهان و شیراز و… نقش و حضور بانوان زحمتکش و فعال به خوبی به چشم میآید، بانوان و نیز دخترهایی که در کنار درس و مشق و مدرسه و دانشگاه، در هر فرصتی که فراهم میآید،
مقابل دار قالی و فرش و زیلو و گبه مینشینند و با استادی تمام بهترین طرحها و نقشها را پدید میآورند و در حفظ و بقای این نوع صنایع پرارزش دستی با همه وجود فعال هستند، اما آنچه مهم و قابل بررسی و پژوهش به نظر میآید، همکاریهای فردی است که به جمعی تبدیل شده و در مقابل تولیدات ماشینی و کارخانهای بخشی از تولید و عرضه دستبافهای ارزشمند و پربهای خانگی را به عهده گرفتهاند، اما بحث آغازین درباره دوخت و دوز لحاف و تشک و دیگر محصولات مربوط به خواب ادامه دارد.
هنر در صنعت گره میخورد
هماکنون در زمینه تولیدات صنعتی و راهیابی آن به بخش هنر و در وضعیت فعلی به موفقیتهای قابل توجهی دست یافتهایم همانگونه که در صنایع دیگر هم شاهد بودهایم، از استخراج نفت این ارزشمندترین هدیه الهی گرفته که قبل از این به صورت فلهای به فروش رسیده و پس از صادرات با نوعی بستهبندی جدید و در اشکال جدید به چند برابر بهای خرید، دوباره وارد کشورمان میشد و ما از چند سو دچار زیان میشدیم، در صنعت چای، برنج، زعفران، پسته، فندق، بادام و… به عنوان صنایع کشاورزی نیز چنین اتفاقی میافتاد.
این از جمله برآوردها و حرفهای ۲، ۳ نفر سرمایهگذار و دلسوخته صنایع کشاورزی ایرانی است که نمونهاش را از مرحوم حاج اسمعیل هاشمی، کارشناس و یکی از کارشناسان خشکبار شنیدیم و در گفتوگوی سال گذشته مطرح شد، آن هم زمانی که با گران شدن انواع پسته و بادام و فندق ایرانی این اقلام به ویژه از امریکا وارد ایران شده و با دستکاری در کاشت و تولید، ارزانتر از نمونههای ایرانی در آجیلفروشیها و فروشگاههای مواد غذایی به فروش رسید،
اما پس از یک بار مصرف مشتری جماعت و مصرفکننده ایرانی ترجیح داد از نوع ایرانی و با همان قیمت بالا استفاده کند، نمونه دیگر تغییرات را در صنایع بافت و تولید و عرضه فرش و قالی و منسوجات مهم دیدیم که انواع هندی و پاکستانی و بنگلادشی آن از سوی دلالان پولپرست به سوی اروپا و امریکا روانه شد که پس از مدتی همه مصرفکنندگان پی بردند این تولیدات سنتی ایران نه از لحاظ هنری و نه از لحاظ به کار بردن نخ و کرک و رنگهای کاملا حرفهای و ایرانی در حد مورد نظر نیست و اکنون پس از ماجراهایی که در پساتحریم پیش آمد اروپا و امریکا و دیگر کشورهای دور و نزدیک برای دستیابی به تولیدات معمول ایرانی از هم سبقت گرفتهاند.
آرامش در بستر طبیعی
در میان این همه تولیدات فردی و جمعی اما ماجرای مربوط به دوخت و تولید و عرضه انواع زیرانداز و روانداز بسترهای طبیعی، بحث دیگری دارد. از سالهای دور، پدران و مادران سرزمین ایران، علاقه وافری به تهیه و خرید وسایل مختلف برای اتاقها و میهمانخانهها و اتاقخوابها و تهیه پردههای دستباف کار اصفهان و نیز آویزهای منگولهای حفظ این پردهها در زیباسازی اتاقها داشتهاند، که همه اینها در کنار بساط اتاقخواب از جایگاه ویژهای برخوردار بودند.
عروسیدوزها
همین لحاف و تشکدوزهای مغازهدار و یا گردشی در کوچهها و خیابانهای تهران و دیگر شهرهای ایرانی، آنقدر دارای فکر و اندیشههای هنری و نیز صنعتی بوده و هستند که تعدادی از آنان به واقع مشکلترین و زیباترین زیراندازها و رواندازهای طبیعی را بهویژه برای مصرف در میان جهیزیههای دخترهای دم بخت و آماده ازدواج، دوخته و آماده میکردند.
در همین زمینه یکی از دستاندرکاران تهیه و تولید و سفارشی کارهای هنر لحاف و تشکدوزی با پنبه نو ایرانی با روکش ابریشم و ساتن که درحالحاضر در منطقه شریعتی تهران با تعداد زیادی شاگرد و کارآموز حرفهای مشغول بهکار است و فقط به صورت سفارشی فعالیت دارد از خاطرههایش میگوید: بین کار لحافدوزهای یک دوره قبلتر که پدر من به عنوان یک لحاف و تشکدوز قدیمی و مشترکدار در محلههای مختلف مطرح بود،
نوع نگاه و نوع برنامهریزیها برای جذب مشتری بهگونهای بود که برای مثال چند خانوار از یک محله فقط با وی کار میکردند و پدرم هر ۶ ماه یعنی اول سال و آخر شهریور براساس قرار قبلی و چند ساله، به این خانوادهها سرمیزد و در همان ۲، ۳ روز نخست دیگر مشتریها نیز لحاف و تشکها را آماده میکردند تا در نوبت یا نوبتهای بعدی اقدام به جدا کردن رویهها و درآوردن پنبههای کهنه و فشرده شده کنند و بالاخره با «متیل» (رویه اول تشک یا لحاف)
مراحل دوخت
همهچیز آماده دوخت و دوز نهایی میشد، در همان زمان رسم بر این بود که در خانوادههای سرشناس و بهگونهای مرفه، رختخواب مربوط به نوجوانها در رنگهای شاد و زیباتر تهیه و دراختیارشان قرار گیرد، همینطور لحاف و تشک بزرگان خانواده با شکل و رنگ سنگین و دوخت مناسب سن آنان تهیه و دوخته میشد و در این میان سهم جوانان یا عروس و دامادها نیز به سفارش خانواده با طرحهایی مثل درخت بیدمجنون، باغ گل و همراه با نگیندوزی طلایی و نقرهای دوخته میشد که بعد از آن همین پنبهزنها و دوزندههای سرشناس با تهیه مغازه و فرمبندی دوخت و دوز،
با ایجاد دفتر و دستک مناسب که نام اشخاص و آدرس کاملشان در آن قید میشد، نسبت به حفظ مشتریهای قدیمی و همچنین دستیابی به مشتریهای جدیدتر، در کار تولید و عرضه نمونههای جدیدتر فعالیت میکردند و اگر امروز در مغازه به یادگار مانده از پدرم من همراه با تعداد قابلتوجهی کارآموز و شاگرد تازه کار روزی لازم را درمیآوریم به خاطر تلاش و کار آن روزهای بستن دستگاه زه وکمان پنبه زن اوست که محلهها را با دوچرخهاش میگذرانید و با فریاد همیشگی «کار لحافدوزی، پنبهزنی، لحاف و تشک عروسی، پنبهنو، پارچه زرباف و نخ فرنگی» برای گرفتن کار و درآوردن روزی حلالش را دنبال میکرد.
سنتی دوزی
وقتی درباره انواع تولیدات کارخانهای و مغازهای و نیز سنتیدوزی به صورت دوره گردی میپرسیم میگوید: بنابر سنت ما هنوز معتقدیم روزیرسان خداست، هر کس به اندازه وسعش کار میکند و درآمد دارد، و هر کارخانهدار یا مغازهداری هم با توجه به ظریفدوزیها ابتکار عمل و شکل و شمایلی ویژه که بر طرح لحاف میاندازد شهرت دارد. کار هم همان کار است و کار لحافدوزی نیز همان کار لحافدوزی روی دوچرخه است.
حالا در کارخانههای بزرگ که در تشکهایشان از پنبه و الیاف و فنر استفاده میکنند… برای نمایش کار خود باید هنرمندهای طراح را به خدمت بگیرند، گارانتی یکساله و ۵ساله بدهند و همچنین با دوخت و دوز تشکهای سفری، تشکهای ویژه درون چادرهای مسافرتی و انواع بالش و متکا و زیرچادری، بر تولیدات خود بیفزایند.
امروز و آینده وسایل خواب
به گفته یکی از پرکارترین سازندههای کالای خواب؛ بشر از روز یا شبی که فهمید باید همانگونه که برای فعالیتهای روزانه در تلاش باشد، برای خواب و استراحت شبانه نیز فکر کرد. نخستین حرکتها هم از تهیه یک زیرانداز نرم و یک روانداز و متکای زیر سر آغاز شده و امروزه به گرانترین حرفه دوخت و دوز خانهای تا کالای خواب کارخانهای رسیدهایم و تختهایی که دارای همه گونه پاتختی و کلیدهای گوناگون برای روشنایی و راه انداختن موسیقی و تصویر و سینما و تلویزیون هستند.
بیداری و کار و کوشش راه و روش خود را دارد و همچنین برای استراحت و خوابیدن هم باید سهمی از درآمد را به کار گرفت که روز برای کار و سخت جانی است و شب برای استراحت و دستیابی به آرامش روح و روان.
و به قولی آدم زنده به زندگی خوش است و روزگار خوب.
منبع: www.smtnews.ir