نرگس فولادلو:
«کارآفرینی» حداقل میتواند به دو مفهوم بسیار متفاوت اشاره کند. این تفاوتها تأثیر بسزایی دارند زیرا هر یک از این دو نوع کارآفرینی اهداف و نیازهای بسیار متفاوتی را در خود دارند.
کارآفرینی در سازمانهای کوچک و متوسط
نوع اول کارآفرینی مربوط است به کارآفرینی در سازمانهای کوچک و متوسط. به احتمالزیاد، این نوع کسبوکار را یک نفر برای خدمت به بازار محلی راه انداخته است که تبدیل به کسبوکاری کوچک یا متوسط میشود که در این بازار محلی خدمات رسانی میکند. این نوع کسبوکار اغلب توسط افراد نزدیک برگزار میشود و به احتمال زیاد کسبوکاری خانوادگی است و کنترل دقیق کسب وکار کوچک در آن مهم است.
«پاداش» کسبوکار برای این بنیانگذاران در درجۀ اول در قالب استقلال شخصی و جریان نقدی حاصل از کسبوکار است.
به طورکلی، این نوع کسب وکار نیاز به جمعآوری پول زیادی ندارد. زمانی که پول مورد نیاز برای این کسبوکار فراهم شود، به سرعت موجب افزایش درآمد و ایجاد شغل میشود. چنین کسبوکارهایی میتواند از لحاظ جغرافیایی پراکنده باشد و مشاغلی که آنها ایجاد میکنند عمدتاً «غیرقابل مبادله» است؛ به این معنی که برای کاهش هزینهها نمیتوان آنها را بهجای دیگر انتقال داد. غالباً این کسبوکارها خدماتیاند یا فروشندگان محصولات شرکتهای دیگرند. عامل کلیدی متمایزکننده تمرکز آنها بر بازارهای محلی است.
کارآفرینی در سازمانهای مبتنی بر نوآوری
در مقایسه با نوع اول کارآفرینی، کارآفرینی در سازمانهای مبتنی بر نوآوری خطرناکتر و بلندپروازانهتر است.
کارآفرینان این سازمانها تمایل به خدمترسانی در بازارهایی فراتر از بازار محلی دارند و به دنبال فروش محصولات خود در سطح جهانی، یا حداقل در سطح منطقهای، هستند.
این کارآفرینان معمولاً به صورت گروهی و با کمک فناوری، پردازش، مدل کسبوکار، یا نوآوریهای دیگر به ایجاد کسبوکاری جدید میپردازند که به آنها مزیت رقابتی قابلتوجهی در مقایسه با سایر شرکتهای موجود میدهد. آنها بیش از آنکه علاقهمند به کنترل باشند، به خلق ثروت علاقه دارند و اغلب،
به منظور حمایت از برنامههای رشد بلندپروازانه خود، مجبور به فروش سهام شرکت میشوند.
منبع: