نخستین باری که واژه تسهیلگر به گوشش خورد سالها از زمانی که گرهگشای کارهای فروبسته همسایههای شان در روستای خرما کلا شده بود میگذشت
ولیالله نادعلی زاده سن و سال زیادی ندارد اما دنبال حل مشکل مردم روستاهای قائمشهر را گرفته و حالا برای خودش نماد مردم داری و کارآفرینی شده است.
خودش میگوید رد هر معضلی را که میگرفتیم به مسئله نبود شغل و درآمد کافی میرسیدیم. پیش خودم گفتم شهر ما قائمشهر منبع نعمت و ثروت است و روا نیست جوانان روستایی آن این خاک حاصلخیز را رها کنند و برای شغلهای کاذب روانه تهران شوند.
این بود که آستین ها را بالا زدیم و با چشم خودمان دیدیم که از تو حرکت و از خدا برکت یعنی چه. پویش محله همدل که از سوی سازمان تبلیغات اسلامی آغاز به کار کرد باعث هر چه بیشتر شناخته شدن گروه فرهنگی و شیوه اشتغالزایی آنان در این روستای سرسبز شد.
گام اول؛ احساس مسئولیت
سالها در مسجد روستایی که حالا هزار و ۲۰۰ نفر جمعیت دارد مشغول رسیدگی به امورات فرهنگی روستا بودیم. با جوانان دیگر که دور هم جمع میشدیم مسئله نبود شغل بیش از هر چیز دیگر آن ها و خانوادههای شان را نگران آینده میکرد.
یعنی یک معضلات ریشهای وجود داشت که میدانستیم با ازدواج جوانها حل میشود. اما وقتی به سراغ جوانها میرفتیم و آن ها در جلسههای فرهنگی تشویق به ازدواج میکردیم خیلی صریح به ما میگفتند با کدام شغل در این شرایط بد اقتصادی تشکیل خانواده بدهیم؟
من در رشته مهندسی درس خواندهام. پیش خودم گفتم اگر ما که تحصیل کردههای این روستا هستیم به درد معیشت و نگرانی همسایههای خود نرسیم چه کسی در قبال ما احساس مسئولیت خواهد کرد؟ این شد که شروع به بررسی ایجاد شغل در روستا بنا بر ظرفیتهای محلی موجود کردیم.
***وقتی خانمهای خانهدار هم به درآمدزایی رسیدند
مهندس ولی الله نادعلی زاده بعد از بررسی ها اولیه به درستی به این نقطه رسید که اقتصاد شهرهایی مانند قائم شهر با تکیه بر کشاورزی و باغداری میچرخد.
اما یک مانع اصلی پیش پای جوانان بیکار روستا وجود داشت. هیچ کدام از آن ها زمین دار نبودند و کاشت محصولات در زمین های اجارهای با متراژ کم توجیه اقتصادی نداشت.
تا این که کشت گلخانهای به عنوان تنها گزینه روی میز قرار گرفت و تحقیق و بررسی میدانی درباره آن آغاز شد. نادعلی زاده میگوید خانوارهای اینجا زمین نداشتند درست، اما همه خانهها حیاط دار بود و آب و هوای این خطه همیشه خدا به حاصلخیری شهرت داشت: «جوانها را ترغیب کردیم که وارد کار کشت گلخانهای شوند.
برای این کار به همکاری خانمهای خانهدار هم نیاز داشتیم. بعد از مدتی کار به جایی رسید که ۱۵۰ گلخانه خانگی در روستای خرما کلا احداث شد و خانمهای خانه دار با صرف زمان ۳ ساعت در روز به معادل درآمد یک کارمند در ماه رسیدند.
تدریس استاد ژاپنی در روستای خرما کلا
«می دانستیم برخی از درختان گلخانهای هستند که در طول سال چند بار محصول میدهند. وقتی در حال بررسی برای انتخاب پر بازده ترین بوتهها و گیاهان بودیم به نوعی درخت لیمو برخوردیم که در طول سال در چند نوبت محصول میداد.
شروع به تحقیق بیشتر کردیم.» مهندس نادعلی زاده این ها را میگوید و به برطرف شدن موانع اشاره میکند: «به هر حال این ریسک بزرگی بود.
قرار بود درختی را در فضای گلخانهای پرورش دهیم و نیاز به آموزشهای بیشتر داشتیم. ما یک گروه فرهنگی بودیم و با دسترسیهایی که ایجاد شده بود با اساتید کشت گلخانهای در کشور مرتبط شدیم و از آن ها راهنمایی گرفتیم.
حتی موفق شدیم برای تثبیت این آموزش و اجرایی کردن آن ها از یک استاد ژاپنی دعوت کنیم تا در این باره به ما مشورتهای بیشتری بدهد. بعد از این که یقین با پر بازده بودن این محصول کردیم استارت کار برای گرفتن تسهیلات و اخذ پروانه کشت گلخانهای در روستا آغاز شد.
کاری که ۶ ماه طول میکشید را در طول ۶ روز انجام دادیم. برآورد هزینه اولیه ۲۰ میلیون تومان بود اما ما با توکل به خدا با ۲ میلیون تومان این کار را کلید زدیم.
***گزارش های میدانی تسهیل گری کردند
جوانان روستا برای این که نشان دهند مرد عمل هستند از مسئولان دعوت میکنند تا از گلخانههای آنان دیدن کنند.
وقتی طرح توضیح داده میشود مسئولان هم پای کار میآیند و ظرف مدت چند ماه ۷۰۰ نفر از اهالی روستا وام ۴۰۰ میلیونی دریافت میکنند: «وقتی مسئولان دیدند که این اشتغالزایی با موافقت آنها و پرداخت این تسهیلات روی ریل اجرایی شدن قرار میگیرد خوشبختانه در کمترین زمان ممکن با پرداخت این وام ها موافقت کردند.
خوشبختانه حالا با بکارگیری همین روش کشت درآمد بسیاری از خانواده ها در روستای ما چند برابر شده است.
من جوان روستایی را میشناسم که تا پیش از آغاز این کار هیچ شغل و پساندازی نداشت اما حالا با کار و تلاش خود در طول مدت کوتاهی صاحب یک میلیارد تومان سرمایه شده است.»
***دعای مردم عاقبت به خیری می آورد
مهندس نادعلی زاده با سن و سال نه چندان زیادی حالا تبدیل به معتمد اهالی روستا شده است. فرزند شهید است و می گوید دوست دارد متاع این دنیا برایش خدمت به خلق باشد و بس: «ما کارمان را از مسجد شروع کردیم.
نیت ما هم خدمت به خانوارهای کم درآمد این روستا و اشتغالزایی برای جوان ها بوده است. این وعده خداوند است که در این راه یاری رسان مومن میشود و خداوند هرگز خلف وعده نمیکند.کاری که انجام دادیم بنا بر ظرفیت همین روستا و داشتههای آن بوده است.
به یقین با همین روش میتوان در هر نقطه ای از کشور برای کارآفرینی و اشتغالزایی آستین همت را بالا زد. در این راه همسر و مادرم هم با من همراه بودم و حالا در کنار شادی های مردم روستا دلخوشی ما دعای همین همسایه هاست. خدمت به خلق خدا بزرگترین سرمایه آخرت است و از ته دل خوشحالم که با نوکری در دستگاه امام حسین(ع) خادم مردم روستایمان نیز شدهام.